Monday, September 28, 2015

ایران - یک زن باردار در نیشابور خود را به آتش کشید


 ساعت ۱۱ صبح جمعه ۲۰ شهریور در نیشابور یک زن ۲۹ ساله به نام حوا با ریختن بنزین روی خودش دست به خودسوزی زده و شوهر ۳۰ ساله و پسر خردسالشان نیز که قصد کمک به وی را داشتند دچار سوختگی شدید شدند. شدت سوختگی مادر باردار زیاد و حالش وخیم است.
 زن باردار در روز حادثه مقداری بنزین به روی خود ریخته و در برابر دید‌گان ناباور همسر و پسر کوچکش خودش را به آتش می‌کشد.


نوشته روزنامه حکومتی خراسان

لازم به ذکر است این روزها بر اثر فشارهای طاقت‌فرسای اقتصادی و اجتماعی در حکومت آخوندی موارد خودسوزی افزایش یافته است.


Sunday, September 27, 2015

روزی که شعار مرگ بر خمینی،برای نخستین بار در ایران طنین‌افکن شد

پنجم مهر ۱۳۶۰ –۲۷سپتامبر۱۹۸۱ 
پنجم مهر سال ۱۳۶۰ برای اولین بار میلیشیای مجاهد خلق شعار مرگ بر خمینی را به میان تودههای مردم برد 
در این روز واحدهای میلیشیای مجاهد خلق, در نقاط مختلف تهران به خیابانها ریختند و شعار مرگ بر خمینی را به میان توده‌های مردم بردند و بت خمینی دجال را که زمانی عکس خود را در ماه نشان میداد، شکستند 



به‌یمن پاکبازی بی‌نظیر مجاهدین و میلیشیای قهرمان, تصویر کریهترین و خونریزترین دیکتاتور معاصر در چهره منحوس خمینی به مردم ایران نشان داده شد.
 ۵مهر، محل بروز فریاد خشم آلود ملت ایران بود که از گلوی فرزندان دلاورش، خیانت عیان خمینی به انقلاب و آرمان آزادی واستقلال مردم را محکوم می‌کرد 
آن روز صدها رزمنده جان‌برکف و میلیشیای پاکباز مجاهد، با جسارتی ستودنی در خیابانها رودرروی پاسداران مسلح خمینی خروشیدند و با شعار مرگ بر خمینی، زنده باد آزادی, سنگفرش خیابانها را با خون خود رنگین کردند 

Friday, September 25, 2015

ایران این زیباترین وطن .....


میهنی می سازیم
«که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است»
نام این میهن آزاد شده
ایران است
نام این میهن آزاد شده
ایران است.




پیام خانم مریم رجوی به‌مناسبت آغاز سال تحصیلی ۹۵ - ۹۴

روزگار حاکمیت اجبار و جهل و ارتجاع مغلوب آزادی و حقیقت خواهد شد



فرزندان آگاه و پرشور ایران، 
دانش‌آموزان و دانشجویان عزیز، 
معلمان، استادان، فرهنگیان و دانشگاهیان شریف! 
به‌مناسبت آغاز سال تحصیلی به شما سازندگان آینده درود می‌فرستم. امیدوارم که سالی پربار با پیشروی در مسیر آزادی و رهایی مردم و میهنتان در پیش داشته باشید.
باشد که در این سال تحصیلی هم مثل سال گذشته، تظاهرات سراسری معلمان آزاده بالا و بالاتر بگیرد و همه هموطنان معترض و به‌جان‌ آمده به‌ویژه دانش‌آموزان و دانشجویان و کارگران و پرستاران، دست در دست آنان به پاخیزند.
فعالیت مدارس و دانشگاهها امسال، در حالی آغاز می‌شود که عقب‌نشینی رژیم از برنامه ساخت بمب اتمی، تمامیت نظام حاکم را دچار ضعف و تنش کرده، شکستهای سیاسی و اقتصادی آخوندهای حاکم و ناتوانی آنها در مهار بحران، همه جا آشکار شده و اعتراضهای حق‌طلبانه مردم گسترش یافته است.

رژیمی که سالهای سال، همه‌چیز را تحت‌الشعاع ساختن بمب هسته‌یی و دخالت و تروریسم در منطقه قرار داده و عمده ثروت و درآمدی را که باید صرف توسعه حقیقی ایران می‌شد، در تنور سیاستهای ولایت‌فقیه به هدر داده است، اکنون با اعتراض و ایستادگی مردم ایران و به‌خصوص اعتراضهای گسترده معلمان مواجه شده است.
بله، اعتراض به خفقان حاکم بر مدرسه و دانشگاه، 
اعتراض به عقب‌ماندگی و انحطاط آموزش و پرورش و آموزش عالی، 
و اعتراض به تحقیر و تبعیض و سرکوب معلمان و استادان.

هموطنان عزیز، 
در شرایطی که پی‌درپی دزدیهای چند میلیاردی آخوندهای حاکم برملا می‌شود. کلاس درس کودکان ما در مناطق محروم یا چادر و کپر است یا اتاقهای مخروبه. و بچه‌ها به‌جای صندلی و نیمکت روی حلبی می‌نشینند.
بچه‌های آبادان در گرمای طاقت‌فرسا در کانتینرهای آهنی درس می‌خوانند.
در سقز در منطقه‌یی با هفتاد روستا، حتی یک مدرسه وجود ندارد. و دختربچه‌ها آرزویشان این است که مشق بنویسند.

در سیستان و بلوچستان، 100هزار دانش‌آموز، معلم ندارند.
در تهران، بسیاری از کلا‌سها آن‌قدر فشرده و متراکم است که نفس کشیدن را مشکل کرده است.
بسیاری از مدارس آن‌قدر فرسوده‌اند که هر روز می‌تواند بلایی مثل شین‌آباد پیرانشهر بر سر بچه‌ها بیاورد. 
در آذربایجان غربی کلاسهای صدها مدرسه در کانکسها برگزار می‌شود.
در خراسان شمالی هزاران دختر و پسر دانش‌آموز در آستانه ترک تحصیلند.
در چهارمحال و بختیاری در برخی مناطق به‌خاطر نبودن معلمان زن، دختران امکان درس خواندن را از دست‌ داده‌اند.
در حومه‌های فقرزده شهرهای بزرگ که 18 میلیون جمعیت را در خود جا داده، کم نیستند شهرکهایی حتی یک دبستان و دبیرستان هم ندارند.
هر سال دست‌کم یک‌چهارم دانش‌آموزان ایران ناچار به ترک تحصیل می‌شوند و عده‌یی از آنها به کودکان کار اضافه می‌شوند که جمعیتشان امروز بین ۲ تا ۵ میلیون نفر است.
در سالهای اخیر آخوند روحانی بسیاری مدارس روستایی را برچیده است تا در بودجه صرفه‌جویی کند.
بودجه آموزش و پرورش در سال جاری نزدیک به 26هزار میلیارد تومان است. در مقابل بودجه نظامی، امنیتی و صدور تروریسم در همین سال بیش از 70هزار میلیارد تومان است. 
خصوصی‌سازی آموزش در ایران، که دولت آخوند روحانی در پی گسترش آن است، آموزش را وسیله تجارت کرده است. این سیاست مثل خصوصی‌سازی بنگاههای اقتصادی فقط نابسامانی و پس‌رفت هر چه بیشتر به بار آورده است. عمده هزینه مدرسه‌ها را به دوش خانواده‌های فقیر انداخته‌اند، هشتاد درصد دانشجویان کشور ناچار شده‌اند در دوره‌های شهریه‌یی تحصیل کنند. کیفیت آموزش آشکارا تنزل کرده و سطح زندگی معلمان و استادان سقوط کرده است.
بدتر ‌شدن وضعیت آموزش ‌و پرورش نتیجه سیاست آگاهانه‌یی است که به دستور خامنه‌ای تحت عنوان تحول آموزش‌ و پرورش از سال 90 به اجرا درآمده است. این تحول یک سیاست عمیقاً ارتجاعی و فاشیستی است که هم‌اکنون توسط دولت روحانی پیگیری می‌شود و نتیجه آن سلطه حوزه قم بر محیطهای آموزشی از طریق فرستادن چند هزار آخوند به مدارس، همچنین تلاش برای تزریق ایدئولوژی زن‌ستیزی به مدارس و نیز تجاری کردن هر چه بیشتر آموزش ‌و پرورش است. اما جامعه فرهنگیان به‌ویژه معلمان شریف در برابر این سیاست به مقاومت برخاسته‌اند. 

دانشجویان عزیز! 
امروز خواستهای جوشان شما برای آزادی و برخورداری از یک محیط آموزشی دموکراتیک با استبداد قرون‌وسطایی حاکم در تعارض قرار گرفته است.
اختناق حاکم که دانشگاهها را از هر طرف به بند کشیده، باید درهم‌شکسته شود.
تفتیشها، سرکوبها و آزارها از سوی نهادهای امنیتی به‌خصوص حراست، و نمایندگیهای ولی‌فقیه و بسیج، حقیرتر از آن است که اراده شما برای آزادی را به زنجیر بکشد.
باید آخوندهای حاکم را به چالش کشید که چرا بخش عمده‌یی از بودجه دانشگاهها، صرف سرکوب و خفقان حاکم بر آن می‌شود؟ چرا از خوابگاهها گرفته تا کارگاهها و آزمایشگاهها یا سلف‌سرویس و سایر امور رفاهی، سال به سال بیشتر دچار کمبود و خرابی و عقبگرد می‌شوند؟
چرا بودجه مهمترین‌ دانشگاههای کشور شامل دانشگاه تهران، دانشگاههای شیراز، اصفهان، تبریز، و دانشگاههای شریف و امیرکبیر و علم و صنعت از بودجه‌یی که دولت روحانی به حوزه‌های آخوندی اختصاص داده، کمتر است؟ 
چرا فارغ‌التحصیلان شغلی متناسب با دانش و تخصص خود ندارند یا اصلاً شغلی پیدا نمی‌کنند؟ چرا عده‌یی از آنها به مسافرکشی یا مشاغل نظیر آن رو آورده‌اند. و آخوندها چه بلایی بر سر دانشگاهیان ایران آورده‌اند که امروز برخی لیسانسیه‌های بیکار در میان کارتن‌خوابها هستند.
با این همه، مطمئناً روزگار حاکمیت اجبار و جهل و ارتجاع دوام نخواهد آورد و مغلوب آزادی و حقیقت خواهد شد.

هموطنان عزیز، 
جنبش شجاعانه معلمان که سال گذشته در بیش از ۹۰ شهر بروز یافت و پنج رشته تظاهرات بزرگ و سراسری به‌پا کرد، از یک سو اراده تحسین برانگیز خواهران و برادران آموزگار ما برای ایستادگی در برابر استبداد و فقر و نابرابری را نشان داد و از سوی دیگر اساسی‌ترین عملکردها و خطوط ولایت‌فقیه در آموزش‌وپرورش را به چالش کشید.
مهمترین خواستهای معلمان که بارها در خلال تظاهرات یا انتشار اطلاعیه‌های آنها اعلام شد، به‌روشنی بر هم زدن نظام استبدادی و غارتگرانه حاکم بر آموزش‌وپرورش را هدف قرار داده است. یعنی:
آزادی معلمان زندانی
رسمیت یافتن حق اعتراضات صنفی فرهنگیان
تأمین حقوق‌دانش‌آموزان
آزادی فعالیت کانونهای صنفی
مشارکت معلمان در ساختار آموزشی
برقراری نظام آموزش رایگان
و رفع تبعیض و نابرابری نسبت به معلمان
روشن است که آموزگاران به‌پاخاسته، خواستها‌یی را مطرح کرده‌اند که در کشش یک تظاهرات مسالمت‌آمیز و صنفی است. با این حال استبداد حاکم یارای نزدیک شدن به هیچ‌یک از همین خواستها را ندارد و آن را با موجودیت پوسیده خود در تضاد می‌بیند.
به خواهران و برادران معلممان در سراسر ایران درود می‌فرستیم.
رفتار وحشیانه رژیم جهل و جنایت با اعتراضهای معلمان و ضرب و شتم و دستگیری آنها موجی از محکومیت و انزجار بر انگیخت. 
صحنه‌ها و تصاویر اعتراضات شجاعانه معلمان و شعارها و دستنوشته‌های پرمعنای آنها که می‌گویند: «ما از فرق می‌نالیم نه از فقر»، ”خط فقر 3میلیون، حقوق ما یک میلیون “، ”حرمت معلم زیر پای تورم و گرانی “، حمایت و تحسین عموم هموطنانمان را به‌دنبال داشت.
ایستادگی معلمان و فراخوانهای پی‌درپی آنها به ادامه اعتراضات، نشان داد که این همبستگی و اراده حق‌طلبی از تبعیض و ستم حاکم، بسا قویتر است.
راستی چرا در میهن ما که دارای غنی‌ترین فرهنگ و تمدن و سنتهای تعلیم و تربیت است، معلمان تحقیر می‌شوند؟ 
چرا در کشوری با این همه منابع سرشار نفت و گاز، سه چهارم معلمان زیر خط فقرند و فریاد می‌زنند: ”معلم نان ندارد، معلم مسکن ندارد معلم قرض دارد“.
چرا بسیاری از آنها در شیفت دوم کاریشان به مشاغلی مثل مسافرکشی و حتی دستفروشی رو آورده‌اند و فریاد می‌زنند ”کارد به استخوان رسیده - تبعیض و بی‌عدالتی تا کی “؟ 
چرا معلمان پیش دبستانی ناچار می‌شوند برای مطالبه حقوقشان همراه با کودکان خردسال خود شبها در مقابل مجلس رژیم تحصن کنند؟ 
چرا معلمان را آن قدر تحت فشار گذاشته‌اند که تنها در استان خوزستان، ۷۰۰۰معلم شریف به امان آمده و خواستار کناره‌گیری می‌شوند.
و چرا آن معلم بازنشسته در سنقر، چنان کارد به استخوانش می‌رسد که در ساختمان فرمانداری خود را به آتش می‌کشد؟ 

معلمان آزاده! 
به شما زنان و مردان دلیر در سراسر ایران درود می‌فرستم که زیر این همه  فشار و سختی، خود آموزگار ایستادگی و اعتراض شده‌اید.
به شما درود می‌فرستم که پرچم حق‌طلبی و آزادیخواهی را در دهها شهر ایران به اهتزاز درآوردید.
در برابر آخوندها و عوامل آنها که کمترین توجهی به فریادهای شما نمی‌کنند، مهمترین کار باز هم اعتراض است.
اگر از داراییهای توقیف شده پس از رفع تحریمها پولی آزا‌د می‌شود باید صرف رفاه شما شود. 
اجازه ندهید دارایی مردم ایران بیش از این برای جنگ در سوریه و عراق و یمن خرج شود.
محروم کردن شما از حداقل معیشت و مسکن و بیمه و درمان باید به پایان برسد
و نادیده گرفتن منزلت والای شما باید متوقف شود.
فرهنگیان و دانشگاهیان ایران، 
تعارض میان دانش‌آموزان، دانشجویان، فارغ‌التحصیلان، معلمان و استادان و به‌طور کلی نسل آگاه و تحصیلکرده با رژیم حاکم، کمتر زمانی به‌شدت و حدت امروز بوده است.
4 میلیون دانشجو، میلیونها فارغ‌التحصیل و 13 میلیون دانش‌آموز و بیش از یک میلیون معلم و استاد، راه و رسم و زندگی و جامعه‌یی را می‌خواهند که هم‌جنسی و شباهتی با اوضاع تحت حاکمیت آخوندها ندارد. در واقع ارتشی از جوانان تحصیلکرده پدیده آمده که از آگاهی و دانش و تخصص بالایی برخوردارند، اما نقش و سهمی در سیاست و اقتصاد کشور خود ندارند و با رژیم فاسد و مستبد حاکم به تعارض رسیده‌اند.
نسل دانش‌آموز و دانشجو از تحمیل و اجبار به ستوه آمده است. تشنه نوجویی است، شیفته دانش و تکنولوژی و پیشرفت است و با هر چیزی که رنگی از رژیم حاکم دارد سر ستیز دارد. شرط اول پیشرفت و نو شدن، البته آزادی است. شرط اول، انتخاب آزادانه است، شرط اول، احترام به عقیده و انتخاب هر نوجوان و جوان ایرانی است.
آری، این یک نسل پرسشگر است که می‌خواهد چون و چرا کند. می‌خواهد خودش انتخاب‌کننده باشد، می‌خواهد خودش برگزیند که چه زندگی و راه و رسمی در پیش بگیرد، چه رشته تحصیلی یا شغلی داشته باشد و برای چه هدفهایی تلاش کند. اما مهم‌ترین و والاترین انتخابش آزادی است. و همین انتخاب است که مایه بی‌ثباتی دائمی رژیم ولایت‌فقیه شده است.

فرهنگیان و دانشگاهیان ایران، 
نشانه‌های بسیاری، که هر روز بر شمار آن افزوده می‌شود، فریاد می‌زند که دوران تازه‌یی در حال طلوع است.
هم‌چنان که رهبر مقاومت مسعود رجوی گفته است: «اکنون دیگر از یک نقطه عطف در سرنوشت این رژیم گذشته‌ایم. … ما با یک دشمن زهر خورده و کیفا ضعیف‌تر روبه‌رو هستیم و این چیزی قابل پوشاندن و واژگونه نمایی نیست و به سرعت در میدان عمل به اثبات می‌رسد».
رژیم حاکم به‌رغم جنایتهای هر روزه‌اش به دوران پایانی خود رسیده است و حالا دوران قد برافراشتن جنبش آزادی ایران از زیر خاکستر سرکوبهاست و شما جوانان آگاه و آزاده ایران در صف مقدم این جنبش قرار دارید.
بر شماست که علیه تسلیم و ترس و انفعال که رژیم حاکم آن را ترویج می‌کند، شورش کنید.
خاموشی و سکوت، پذیرش وضع موجود، تن‌دادن به اجبار و ارعاب، تسلیم شدن به انتخاب میان بد و بدتر، همه و همه الگوی تحمیل شده ولایت‌فقیه است که باید آن را از بنیاد به هم زد.
اراده و خلاقیت تک‌تک شما، قدرت همبستگی‌تان و نیروی عظیمی که در عشق شما به آزادی نهفته است، همان چیزی است که رژیم حاکم با تمام قوا آن را پنهان و انکار می‌کند. حال آن که کلید تغییر در دست شما مردم ایران است. امروز روز اتحاد معلم، کارگر و پرستار است.

جوانان و نوجوانان دلیر ایران! 
شما ادامه مسیری هستید که از آن پیشتازان مجاهد و مبارز به‌پا خاستند. سازمان مجاهدین خلق ایران که حالا پنجاه ساله شده از میان شما جوانان آگاه برخاسته است.
شما الگوهای درخشانی در تاریخ میهنتان دارید که توانسته‌اند در سخت‌ترین اوضاع بن‌بستها را بشکنند.
و همین امروز قهرمانان پایداری ـ از مجاهدان آزادی در لیبرتی تا زندانیان سیاسی در سراسر ایران و شهیدانی هم‌چون شاهرخ زمانی ـ را پیش روی خود دارید که راه روشن فردا را نشان می‌دهند.
از این پس تحولات بسیاری به زیان رژیم در راه است. هر یک از آنها را به فرصتی برای اعتراض و مبارزه تبدیل کنید.
به یاری معلمان به‌پاخاسته برخیزید و سایر هموطنان را برانگیزید که به این جنبش بپیوندند.
برای ایجاد انجمنها و تشکلهای صنفی، و هر زمینه‌یی که مبارزه جمعی شما را امکان‌پذیر کنید، بکوشید.
امروز باید همه اقشار ملت ما دست در دست هم برای کسب آزادی متحد و همدل و همزبان شوند.


هموطنان عزیز، 
ایران فردا یک آموزش‌ و پرورش پیشرفته نیاز دارد که برای همه فرزندان ایران رایگان و الزامی است. آموزش و پرورشی که از هر گونه انقیاد سیاسی و فرهنگی رها شده و شهروندان را به مشارکت سیاسی بر می‌انگیزد.
هم‌چنین، یک آموزش عالی دموکراتیک بر اساس استقلال مؤسسات آموزش عالی و به‌رسمیت شناختن آزادی آکادمیک.
یک نظام ورزشی فراگیر که اصل اساسی آن دسترسی رایگان و بدون تبعیض جوانان و نوجوانان شهر و روستا به انواع امکانات ورزشی است که فعالیت آزادانه و برابر دختران و زنان سراسر کشور در عرصه‌های گوناگون ورزشی را فراهم می‌سازد.
ما می‌گوییم وجود ملیتهای ستمزده، نیروی بزرگ و مؤثری برای سرنگونی رژیم و کسب آزادی است، پس باید شخصیت چند فرهنگی و چند زبانی ایران را غنیمت شمرد.


هموطنان ما که از ملیتها و فرهنگها و زبانهای گوناگون برخوردارند، باید بتوانند به‌طور برابر در تصمیمهای ملی مشارکت کنند، باید بتوانند هویت فرهن

گی و دینی و زبانی خود را حفظ کنند، و باید بتوانند به زبان مادری خود سخن بگویند، کار و تحصیل کنند و آن را اشاعه دهند.
ما بر آنیم که اختناق و سانسور را در همه اشکال آن از میان برداریم. این شاهراهی است به سوی یک نظام دموکراتیک.
ما برآنیم که از بیان آزادانه و فعالیت بدون محدودیت، شرایط انتخاب آزادانه را فراهم سازیم و مشارکت سیاسی را شکوفا کنیم.
بگذارید دروازه‌های جهان و تمام دانش و اطلاعات آن به روی جوانان ایرانی گشوده شود.
ما بر برابری همه مردم ایران تأکید داریم؛ 
برابری همگان در انتخاب کردن و انتخاب شدن، 
برابری زن و مرد در همه حقوق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی
و برخورداری همگان از فرصتهای برابر در آموزش‌وپرورش، آموزش عالی، اشتغال و کسب و کار.
بله، ما در پی نظم تازه‌یی هستیم، بر اساس آزادی و دموکراسی و برابری.
نیروی این تحول بزرگ، شما جوانان آگاه و آزاده ایرانید و همه شما را برای برپایی ایران آزاد و دموکراتیک فرا می‌خوانم.
سلام بر دانش‌آموزان و دانشجویان
سلام بر معلمان و استادان
سلام بر آزادی

Monday, September 21, 2015

شاهین جعفری، قهرمان پرتاب وزنه آسیا دستفروشی می‌کند

  قهرمان ۱۹ ساله پرتاب وزنه جوانان آسیا که در مسابقات قهرمانی آسیا در چین تایپه مدال نقره گرفت از یک سال پیش تا کنون در بازار تهران دستفروشی می​کند.



شاهین جعفری که در سال ۱۳۹۱ موفق به جابه‌جایی رکورد پرتاب وزنه ایران شده در ارتباط با محرومیت و فقری که اکنون دست به گریبان آن است می‌گوید:
 نه تنها هیچ پاداش و یا حمایتی از او صورت نمی‌گیرد بلکه بعد از مسابقات آسیایی که مچ پایش آسیب دید فدراسیون دو و میدانی حتی حاضر نشد نامه‌یی به فدراسیون پزشکی ورزشی ارسال کند تا بتواند به​ طور رایگان مصدومیتش را درمان کند.

او می‌گوید: البته من تنها قهرمان ورزشی ایران نیستم که به‌دلیل حمایت نشدن از سوی فدراسیون​های ورزشی برای تأمین هزینه زندگی و تمرینات به دستفروشی روی آورده‌ام، در سالهای گذشته نیز سرنوشت شماری از ورزشکاران و قهرمانان 
ایرانی به دستفروشی و حتی کارتن​ خوابی ختم شده است. 


به‌عنوان نمونه فرشاد درکه، ورزشکاری که در سومین فستیوال هنرهای رزمی در سال ۲۰۱۲ به مقام قهرمانی رسیده بود، مدت​ها کارتن خواب شده بود و یا امید ستایش​پور​ قهرمان پاورلیفتینگ ایران، مجتبی مرادی، قهرمان کشتی آزاد ایران، صادق پاکدامن عضو تیم ملی نجات غریق ایران و سجاد پیرآقا یارچمن، قهرمان پارالمپیک از جمله ورزشکاران ایرانی هستند که اگر ‌چه در عرصه بین ​المللی موفق به کسب مدال​های رنگارنگ شده​ اند اما در حال دستفروشی در کنار خیابان هستند.

سی مهر در ايران چه روزي است ؟

ما نسل سوم و چهارمي هايي كه دراواخر دهه پنجاه و در دهه هاي شصت و هفتاد به دنيا آمديم ، در كشورمان حاكميتي جز ولايت فقيه و مشتي آخوند و پاسدار كه بر مسند قدرت بودند نديديم. ما كساني بوديم كه هيچ كداممان نقشي در انتخاب اين سيستم نداشته ايم. اگر هر انتخاباتي هم برگزار شده ، اگر هر كانديدايي جلوي رويمان بوده ، تنها و تنها يكي از عوامل و عناصر همين نظام بوده و كسي بوده كه از فيلتر شوراي نگهبان رد شده و لازمه به قدرت رسيدنش التزام قلبي و عملي به ولايت فقيه بوده.



احزاب سياسي هم كه به عنوان  اپوزيسيون در ايران فعاليت مي كنند، رسما ميگويند، موافقان خارج از نظام هستند!!
اما به واقع در ايراني با  بيش از 7000 سال تمدن، مي شود گفت كه مقاومتي وجود ندارد؟
سوالي كه همواره به ذهن هر ايراني و به طور خاص تأكيد ميكنم يك جوان ايراني خطور ميكند اين است كه پس يعني هيچ راهي نيست؟ يعني ايران هيچ كس را ندارد؟ آن كسي كه ميتواند اين كشور ويران شده به دست اين ضحاك زمان را  نجات داده و آزادي را به آن بازگرداند كيست؟ 
 زادگاه بابك در مقابل امپراطوري مأمون، سرزمين ستارخان ها و باقرخانها چطور مي شود كه مقاومتي در آن وجود نداشته باشد....


يك نگاهي به تاريخ ايران نشان ميدهد هرجا ظلمي بوده مقاومتي بوده، از رئيس علي دلواري در بوشهر، تا آريو برزن در غرب، تا ميرزا كوچك خان در شمال!!
اما دستگاه ديكتاتوري حاكم بر ايران در اين ساليان حتي ما را از تاريخ و فرهنگ واقعي خودمان دور كرده است.
حرف نو كجاست؟ پاسخ دردهاي مردم چيست؟ 

در امتداد حاكميت سي و هفت ساله ولايت فقيه ، مقاومتي چشم گير و خيره كننده وجود دارد. كساني از همان سال 57 در برابر اين جنايتكاران ايستادند و تا همين  امروز همچنان ايستادگي كرده و كوتاه نيامدند و بهاي آن را هم با خون خود و گذشتن از همه چيز و همه كس خود دادند.
مقاومتي كه در اين 37 ساله با همه چيز خود در يك نبرد تمام عيار با رژيم بود و اين رژيم با شيطان سازي و صرف هزينه هاي گزاف از جيب مردم ايران تلاش كرده تا به طور خاص ما جوانان را از شناخت حقيقي آن باز دارد
اما به واسطه قدرت پرداخت و فداي اين مقاومت، از تمام فراز و نشيبهاي اين ساليان گذشت و امروز تبديل به يك اپوزيسيون مطرح در مقابل رژيم ولايت فقيه شده است.
اما موضوع اصلي كه اين اپوزيسيون را از ساير احزاب رنگ و لعاب دار سياسي جدا مي كند، رهبري مريم رجوي است 
 زني كه در مقابل ارتجاع زن ستيز آخوندي ايستاده و كارزار سرنگوني رژيم  را پيش مي برد.
زني كه با قدرت و شجاعتي بي نظير سكان اين مقاومت را در دست گرفته و از ايران آزاد فردا چنين ميگويد:

نظرگاه مريم رجوي براي ايران فردا
اين ديدگاه دقيقا رو در روي ديدگاه عقب مانده و متحجرانه اي است كه زن را به پستوهاي خانه مي كشاند درمقابل او ميگويد كه زن بايد در عرصه كار و سياست و مبارزه و .. فعال باشد و تنها نگاهي به نقش برجسته زنان در  اين مقاومت گوياي اين مدعاست كه اين نه يك حرف و شعار بلكه يك پراتيك انجام شده و به موفقيت رسيده است.
اين زن كسي  است كه مقاومت ايران او را به عنوان رئيس جمهور دوران انتقال حاكميت به مردم ايران انتخاب كرده.چون سمبل رويارويي با نظرگاه مرتجع و قرون وسطايي رژيم است.

جالب اينجاست كه نه تنها مردم ايران بلكه چشم هر انسان آگاه و مترقي را اين حقيقت ميگيرد چنانچه در صحبتهاي اين شخصيتهاي برجسته سياسي از اقصي نقاط جهان هنگامي كه به رهبري مريم رجوي و به نيروي عظيم ناشي از برابري در مقاومت ايران ميرسند اينگونه ميگويند

 نگاهی به کارنامه سالیان گذشته، نشان می‌دهد که انتخاب خانم مریم رجوی به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران در روز 30 مهر سال 1372 و پيشتر از آن به عنوان مسئول اول سازمان مجاهدين خلق ايران در 26 مهر سال 68، انتخابی فقط برای آن مقطع یا انتخابی تنها برای فردای بعد از سرنگونی و دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران نبود؛ بلکه انتخابی برای امروز هم بود. برای پیشبرد مقاومت و محقق کردن امر سرنگونی استبداد ننگين ولایت‌فقیه. در عین‌حال، این اندیشه، مواضع، دیدگاهها و برنامه‌ها، رنگی از آینده نیز دارند. رنگی از فردا! فردایی روشن! پس گرامي باد 26 و 30 مهر هر سال !

میهنی می‌سازیم
که در آن قانونی
برتر از خواسته مردم نیست
میهنی می‌سازیم
که در آن چوبه‌دار،
نیست جز خاطره‌یی تلخ و فراموش شده
هیبت جراثقال
می‌دهد باز
ز سازندگی شهر پیام
میهنی می‌سازیم
که در آن لغو شده
حکم شوم اعدام...
مشق هر روزه فرداها با خط درشت
در همه کوچه و برزن اینست:
نه به شلاق و شکنجه
نه به جراحی گلخند و تبسم
نه به سرکوبی مردم
نه به ویرانگری هسته‌یی و بمب اتم
قلب این خاک فقط کانون
انفجار شادی است
حق مفروض و مسلم تنها
همه جا آزادی است
میهنی می‌سازیم
که در آن وسعت خورشید به‌اندازه چشمان سحرخیزان است
نام این میهن آزاد شده
ایران است
نام این میهن آزاد شده
ایران است.
مریم رجوی- گردهمایی بزرگ ایرانیان- پاریس- 6تیر 1393

Saturday, September 19, 2015

در بهار اجتماع، زیباترین فصل، نامش آزادی است

بهار، زیباترین فصل و شکوفاترین فصل طبیعت است. اما در بهار اجتماع، زیباترین فصل، نامش آزادی است. فصلی که با انقلاب محقق می‌شود. 
بهار اجتماعی با رنج و تلاش و فدا میسر می‌شود. با پرپر شدن گلهای جامعه، در مواجهه با زمستان سخت دیکتاتوری. 
مگر می‌شود بهار را از آمدن باز داشت. و نسیم را از وزیدن. مگر می‌شود مانع روییدن لاله‌ها شد.



معرفی مريم رجوی، به عنوان رئيس جمهور برگزيده دوران انتقال



در تاريخ 6شهريور ۱۳۷۲، شورای ملی مقاومت ايران در اجلاس رسمی خود، مريم رجوی را به عنوان رئيس جمهور مقاومت ايران در دوران انتقال انتخاب کرد. اين انتخاب در روز 30مهر همان سال اعلان عمومی گرديد. انتخاب يک زن به عنوان رئيس جمهور منتخب مقاومت، از يک سو هم چون موشکی استراتژيک به قلب ايدئولوژی زن ستيز نظام ولايت فقيه اصابت کرد و از سوی ديگر مقاومت ايران را در همهٴ زمينه های سياسی، اجتماعی و ايدئولوژيک، به طور کيفی جهش داد.  




ايران- اعتراف دادستان ارتجاع در استان البرز به شکنجه معلولان در کرج


سه‌شنبه 24شهریور 94 هشت روز پس از انتشار گزارش شکنجه معلولان با غل و زنجیر در یک مرکز نگهداری معلولان جسمی و ذهنی، دادستان ارتجاع در استان البرز بر اثر فشار افکار عمومی مجبور شد ضرب و جرح ۲۰ معلول و همچنین نگهداری معلولان با استفاده از طناب و زنجیر در این مرکز را تأیید کند.
مزدور شاه‌کرمی به دروغ مدعی شد شواهدی مبنی بر استفاده از سگ برای شکنجه معلولان پیدا نشده است.

در همین حال خبرگزاری حکومتی مهر، روز ۱۶ شهریور بدون ذکر نام خبر داده بود که یکی از مراکز نگهداری معلولان در استان البرز، چند ماه قبل به‌دلیل اثبات شکنجه و اذیت و آزار معلولان و همچنین گزارش بازرسان درباره مواردی چون ضرب و شتم، سگ درمانی و زنجیر درمانی پلمب شده است.

وحشت رژیم از حرکت یکپارچه و هماهنگ کمپین ”خودرو نخرید “

صنعت خود روسازی در ایران پس از نفت بزرگترین صنعت محسوب می‌شود، اما در حال حاضر بازار خودرو وارد دوران رکود شده است.


اضافه بر این کارزار گسترده‌یی نیز برای ”نخریدن خودرو “ در جریان است، و بسیاری از مردمی که پول برای خرید خودرو به شرکتهای خودرو سازی پیش‌پرداخت کرده‌اند، به شعبات فروش مراجعه کرده و پیش‌پرداخت خود را مطالبه می‌کنند.
حامیان کارزار ”نخریدن خودرو“ تفاوت قیمت تمام شده خودروهای ساخت داخل با قیمت فروش آن به مشتری را بیش از اندازه می‌دانند، و اضافه بر این به کیفیت پایین این خودروها نیز معترضند.
مسأله‌ای که رسانه‌ها و مهره‌های وابسته به رژیم نیز به این امر اعتراف می‌کنند.
روزنامه وطن امروز 22شهریور 94 از قول رئیس هیأت تحقیق و تفحص از صنعت خودرو نوشت: ”2خودرو ساز کشور 234شرکت اقماری دارند، خودروسازان دست در جیب مردم کرده‌اند! “. سرمایه دارانی که دارای چنین قدرت و نفوذی هستند که تنها 234 شرکت اقماری دارند، مشخص است که وابسته به مراکز قدرت در رژیم آخوندی هستند.
منظور این کارگزاررژیم هم از ”دست در جیب مردم کردن“ این است که تا آنجا در توان دارند مردم را می‌چاپند وقیمتی بسیار بالاتر از قیمت تمام شده از مردم می‌گیرند. در حال حاضر قیمت خودرو ساخت ایران در کشورهایی نظیر عراق و آسیای میانه پایین تراز قمیت خودرو در داخل کشور است.
غیر از مسأله گرانی خودرو که مردم را وادار کرده از خرید خودرو خودداری کنند، موضوع دیگر مورد اعتراض آنان تولید خودروهای بی‌کیفیت است، و این موضوع آن‌قدر جدی است که یک نماینده مجلس رژیم نیز وادار به اعتراف کرده است و دراین رابطه روزنامه حکومتی آفتاب یزد 16شهریور 94 تیتر زده است: ”نماینده مجلس: تولید خودروهای بی‌کیفیت خیانت است“
روزنامه ابرار 9شهریور هم از ”رقابت وارد کنندگان خودرو و خودرو سازان برای استفاده از لوازم یدکی نامرغوب چینی! “ خبر می‌دهد.
روزنامه اعتماد 11شهریور 94 ضمن اشاره به کمپین نخریدن خودرو های تولید داخلی به‌ویژه محصولات تولیدات دوخوردو ساز اصلی یعنی ایران خودرو و سایپا، به بالا بودن قیمت این خودرو ها اشاره می‌کند.
این روزنامه وابسته به باند رفسنجانی- روحانی دلیل اصلی این مشکلات را، مشکلات ساختاری تولید می‌داند که مشکل خودرو نیز ناشی از این مشکل اصلی است.
روزنامه مردم‌سالاری 18شهریور نیز در زمینه کیفیت پایین خودرو ها می‌نویسد: ”کیفیت شش خودرو لیفان X60، ام‌وی‌ام 110، پژو 206، رانا، سایپا 131 پارس خودرو و پارس تندر تولیدی در مرداد ماه امسال کاهش یافته است“.
با وجود اعترافهای رسانه‌های هردو باند رژیم نسبت به قیمت بالای خودرو و نسبت به کیفیت پایین آن، وقتی که کمپین ”نخریدن خودرو “ راه افتاد، نعمت زاده وزیرصنعت دولت آخوند حسن روحانی با وقاحت خاص یک کارگزار رژیم آخوندی به حمایت ازقیمت و خودروسازان پرداخت و ”افرادی که پشت کمپین «خودرو نخرید» ایستاده اند و حامیان آن را ضدانقلاب و خائن خواند“. روزنامه حکومتی شرق 10شهریور 94)
سخنان نعمت زاده آن‌قدر مشمئز کننده است، که این روزنامه هم باندی خودش هم با بیانی اعتراضی نسبت به آن می‌نویسد: ”اینکه نعمت زاده با وجود کیفیت پایین خودروهای ایرانی از عدم کاهش آنها دفاع کند، دور از انصاف است و بی توجهی به جیب مردم“.
آنچه که در ماجرای تحریم خودروهای بی‌کیفیت و گران بیشترین اهمیت را دارد و رژیم را به وحشت انداخته است، قدرت مردم و نقش اعتراضی یک پارچه و هماهنگ آنها علیه سیاستهای ضد‌ مردمی رژیم، دولت آخوند روحانی و خودروسازان وابسته به حاکمیت است.
رژیم از این می‌ترسد که مردم با الگوبرداری از این حرکت یکپارچه و هماهنگ، در موارد مشابه‌ عمل کنند و مهار از دستش خارج شود.
لذا تمامی اقدامات رژیم در راستای شکستن این کمپین است و تلاش رسانه‌های رژیم در دفاع از جیب مردم نه دلسوزی برای آنها بلکه برای آرام کردن اوضاع و ممانعت از گسترش این حرکت هماهنگ اعتراضی است.

Wednesday, September 16, 2015

30 mehr






از زبان يكي از زندانيان سياسي لحظاتي پس از پركشيدن شاهرخ زماني

شاهرخ قهرمان هرگز نمی‌میرد)

یک ساعت قبل هم سلولیِ، همشهری و هم رزم قهرمانم (شاهرخ زمانی) با حالت اضطراب به سراغم آمد و گفت: شاهرخ را هرچه صدا می‌کنم جواب نمی‌دهد و هیچ حرکتی ندارد.
بی‌اختیار گفتم: مگر می‌شود او حرکتی نداشته باشد؟ شاهرخ حتی در خواب هم جنب و جوش دارد، به سراغش رفتم، وقتی چهره‌اش را دیدم که خون از دهان و دماغش بیرون زده و هیچ حرکتی ندارد باور نکردم، نه این شاهرخ نیست و امکان ندارد! او به خواب ابدی برود، چون او را به این جرم متهم کرده بودند که مرده‌ها را زنده می‌کند و آنها را که در خواب هستند بیدار می‌کند.

چگونه امکان دارد؟ کسی که از خواب نفرت دارد به خواب ابدی برود؟! نه من باور ندارم او مرده است، بلکه او مثل هزاران قهرمان دیگر شهید و گواهی جاودانه شد و هر لحظه بر سر ظالمان فریاد می‌زند و مردم ما را به مقاومت دعوت می‌کند.

بی اختیار زار زار گریه می‌کردم و کسی نبود دلداریم بدهد، ناگهان احساس کردم با نگاهی دوست داشتنی در کنارم ایستاده و با زبان شیرین مادری (ترکی) فریاد می‌زند، می‌گوید: ( انقلابیلار هیچ وقت ایلمزلر) انقلابیون هیچ وقت نمی‌میرند، (بونی فقط انقلابیلار قانارلار) این را فقط انقلابیون می‌فهمند. اشک چشمانم را پاک کردم ولی چرا دروغ بگویم، این فقط حرکت شکلی بود و فایده نمی‌کرد، باز اشک چشمانم امانم نمی‌داد، دوباره احساس کردم در کنارم ایستاده و می‌گوید، چرا برای من گریه می‌کنی؟ تو که من را بهتر از همه می‌شناسی و میدانی من برای خوشبختی و شادی مردم مبارزه می‌کنم و هیچ وقت نخواهم مرد! ولی اگر دلت گرفته و می‌خواهی گریه کنی مرا بهانه نکن، به اطراف نگاه کن و به‌حال آنها گریه بکن که سالهاست، روحشان مرده و به ظاهر زنده‌اند!

آری شاهرخی که من می‌شناسم، بزرگتر از مرگ است.

او هرگز نخواهد مرد


و برای احیای حقوق کارگران همیشه فریاد خواهد زد

فعاليت براي افشاي چهره روحاني

Tuesday, September 8, 2015

افشای جزییاتی تکان‌دهنده از شکنجه وحشیانه معلولان در یک مرکز نگهداری معلولان در کرج

بر اساس گزارشی که روز سه‌شنبه 17شهریور 94فاش شد، در یک مرکز نگهداری معلولان در منطقه ولد آباد کرج که مجوز سازمان بهزیستی رژیم آخوندی را داشت، معلولان را به طرز وحشیانه‌یی شکنجه می‌کردند.
خانواده‌های این معلولان از ' ضرب و شتم و اذیت و آزار ' فرزندانشان خبر داده و گفته‌اند برخی معلولان غل و زنجیر می‌شدند و کارکنان مرکز برای ترساندنشان سگ بجانشان می‌انداختند.
حسین نحوی‌نژاد، معاون توانبخشی سازمان بهزیستی رژیم از فعالیت این مرکز دفاع کرد و گفت: مرکز یاد شده ۱۴ سال سابقه فعالیت دارد و طی این مدت مانند تمام مراکز دیگر، اشتباهات و خطاهایی داشته اما در حد تعطیلی نبوده است '.
روزنامه حکومتی ' ایران ' به‌نقل از پدر یکی از معلولان نوشته او ' جای گاز گرفتگی، ضرب و شتم و کبودی روی دست و بدن ' فرزندش را دیده و پزشکی قانونی گفته‌های او ' در مورد شکنجه ' پسرش را تأیید می‌کند.
پدر یکی از معلولان که می‌گوید پسرش شکنجه شده گفته است: «ما را تهدید کردند که اگر شکایت کنید فرزندتان را هیچ‌کجا قبول نمی‌کنند برای همین اقدام نکردم».


روحاني كيست؟

«نه»، به روحاني!

روحاني  كيست؟

-          آخوند روحانی، از ابتدای روی کار آمدن خمینی همواره یکی از بالاترین نقشها را در سرکوب وحشیانه، جنایتهای جنگی مانند فرستادن کودکان بر روی میدانهای مین، صدور تروریسم و بنیادگرایی و پروژه ضد‌ ملی بمب اتمی داشته است،  همین شیخ جنایتکار در روز 23تیر 1378 در بحبوحه قیام دانشجویان گفت: اهانت به خامنه‌ای «اهانت به ایران و اسلام و مسلمانان و قانون اساسی و کسانی است که ایران را ام‌القرای جهان اسلام می‌دانند... دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حرکت این عناصر با شدت سرکوب شوند»
-          هرگز روحاني سرسپردگي خود را به خامنه اي و حفظ نظام كتمان نكرده است آخوند روحاني از درون نظام جهل و جنايت آخوندي برخاسته و هيچ هدفي جز حفظ ولي فقيه و نظام آخوندي ندارد؛ آخوند علوی وزیر اطلاعات کابینه روحانی در اثبات سرسپردگی کابینه روحانی به خامنه‌ای روز دوشنبه 2شهریور 94 گفت: « این دولت هر روز که از عمرش گذشته پیوندش با مقام معظم رهبری محکمتر و مستحکمتر شده است».
-          «میانه‌روی و اعتدال» در فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران چیزی جز یک توهم نیست و ژستهای روحانی چیزی جز تلاش برای کسب سهم بیشتری از قدرت و چپاول سرمایه‌های مردم ایران نیست.

كابينه روحاني:

-          اعضای کابینه آخوند روحانی که به مجلس رژیم معرفی شدند همه از بالاترین مقامات رژیم در سه دهه گذشته هستند که بیشترین نقش را در جنگ، سرکوب و صدور تروریسم و بنیادگرایی داشته‌اند و هیچ‌کس خارج از کارگزاران رژیم آخوندی در 34سال گذشته در آنها دیده نمی‌شود.
-          آخوند محمود علوی، وزیر اطلاعات کابینه روحانی روز دوشنبه 2شهریور 94 اذعان کرد که تمامی وزیران کابینه روحانی از پاسداران، مأموران وزارت اطلاعات، دژخیمان قضاییه و آمران و عاملان سرکوب و جنایت در دوران حاکمیت نظام ولایت‌فقیه هستند. وی در گفتگو با تلویزیون شبکه 1 رژیم گفت: «وزرایی هم که ایشون (روحانی) انتخاب کردند نوعا کسانی هستند که یا خاستگاهشون سپاه پاسداران است یا اعضای شورای مرکزی جهاد سازندگی (یک ارگان سرکوب وابسته به پاسداران) یا این‌که از نهادهای انقلابی دیگه از دستگاه قضاییه، از بین سربازان گمنام امام زمان (اسمی که رژیم برای وزارت اطلاعات به‌کار می‌برد)... هستند این ترکیب باعث شده که یک ترکیب پایبند به آرمانها به وجود آورده است...
-          مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری روحانی، عضو اصلی کمیته‌یی که 30هزار زندانی سیاسی که در 1367 با فتوای خمینی قتل‌عام كرد.
-          ابراهیم رئیسی ، معاون اول قوه قضاییه رژیم یکی دیگر از افراد کمیته  قتل عام سي هزار زنداني سياسي در سال 60  مي باشد.

دستاوردهاي  روحاني!!

نگاهي كوتاه به بيلان كار آخوند روحاني:
-        افزايش اعدام‌ها و كسب رتبه اول در جهان / در دوران دو ساله روحانی، بیش از دو هزار زندانی اعدام شده و او این اعدامها را اجرای حکم خدا و یا قانون توصیف کرده است. این شیخ شیاد،  شاگرد خمینی خون‌آشام است که در 1360 گفت: «خلیفه می‌خواهیم که دست ببرد، حد بزند و رجم کند... با چند سال زندان کار درست نمی‌شود این عواطف کودکانه را کنار بگذارید».
-        افزايش تصاعدي نرخ بيكاري /  
-        افزايش خط فقر و خالي شدن سفره فقرا بيش از پيش
-        افزايش خودكشي‌ها
-        افزايش بيكاري
-        افزايش تصاعدي كارتن خوابان به ويژه زنان كارتن خواب
-        افزايش معتادان كشور به ويژه زنان معتاد
-        افزايش فرار دختران خياباني
-        افزايش شهريه‌ها
-        افزايش فشار و سركوب روي اقشار
-        افزايش زندانيان وگسترش زندانها
-        افزايش بدهي به بانك مركزي و رساندن آن به مرز بدهي 200هزار ميلياردي دولت و شركت‌هاي دولتي به بانك مركزي (اظهار‌نظر وزير راه و شهرسازي)
-        افزايش تورم (جوان: بررسی‌ها نشان می‌دهد در حدفاصل روی کار آمدن دولت یازدهم تا پایان اردیبهشت ماه سال 94 شبکه بانکی در حدود 500 هزار میلیارد تومان تسهیلات به اقتصاد ایران تزریق کرده است که این حجم از تسهیلات با کل حجم نقدینگی تا پایان کار دولت دهم برابری می‌کند)
-        افزايش بي سابقه حاشيه نشيني (شرق: ١٨میلیون از ٥٥ میلیون نفر جمعیت شهرها در حاشیه‌های شهرها زندگی میکنند که نزدیک به یک سوم شهرنشینان کشور را تشکیل می‌دهد).
-        افزايش قيمت اوليه ترين مايجتاج زندگي
-        افزايش مالياتها  
-        افزايش دستگيري فعالين صنفي
-        افزايش اسيد پاشي روي زنان، در دوران ریاست‌جمهوری او شمار زیادی از زنان آزاده توسط دژخیمان رژیم با اسید مورد حمله قرار گرفتند و یکی از فجیع‌ترین جنایات این رژیم را به وجود آوردند.

خواسته هاي اقشار محروم

-                    خواسته هاي مردم در دوران رياست جمهوري روحاني با هر مقياسي كمترين ها محسوب مي شود، ولي همين خواستهاي اندك؛ پرداخت نشده است:  
-                     حقوق بالاي خط فقر براي زنده ماندن
-                    آزادي زندانيان سياسي كه هيچ جرمي در كادر همان قانون اساسي اين نظام مرتكب نشده اند.
-                    آزادي هزار زنداني بي گناه معلم كه براي حداقل معيشت  اعتراض مسالمت آميز داشتند.
-                    پرداخت حقوق ماهيانه كه بعد از ماه ها پرداخت نشده است.
-                    رفع تبعيض و اجراي طرح همسان سازي شغلي
-                    آموزش رايگان كه از حداقل ترين حقوق اقشار محروم بوده است
-                    اخراج نيروهاي سركوبگراز دانشگاه ها كه حداقل حقوق هر محيط دانشگاهي است. (درحال حاضر انواع ارگانهاي سرگوبكر در دانشگاه ها لانه دارند منجمله: حراست دانشگاه ـ جهاد دانشگاهي ـبسيج دانشجويي ـ بسيج اساتيد ـ بسيج كارمنديـ كميته انضباطي ـ دفترنمايندگي ولي فقيه ـ معاونت دانشجويي ـمعاونت وزارت اطلاعات ـ دوربينهاي مخفي ـ روساي مزدور و....)
-                    .............

اعتراضات

به صورت متقابل در دوران دو ساله حاكميت روحاني، اعتراضات وخيزش هاي اجتماعي بي وقفه استمرار داشته است؛ كليه اقشار محروم را در گرفته است و از آن جايي كه پاسخي به آنها داده نشده است؛ استمرار داشته و سر ايستادن ندارد. در اين مدت كوتاه خيزش هاي اجتماعي در كميت وكيفيت هاي متفاوت در اقشار زير وجود داشته است:
-        اعتراضات پرستاران
-        تجمعات اعتراضي معلمين
-        اعتراضات معلمين پيش دبستاني
-        اعتراضات مالباختگان
-        اعتراض سنگبريها
-        اعتراض صرافان
-        ............

چه بايد كرد؟

-                  روحاني و باند وابسته به آن،  به طرز مضحگي ازدوران «پسا مذاكره» صحبت مي كنند منظورشان آماده كردن نظام براي عبور از  مرحله به قول خودشان «سقوط» و «مرگ» است.  اما ما درست مي بايست در همين مرحله «واپس تمرگيدن» براي سرنگوني و گسستن بند از بند رژيم ضد بشري؛ به طور مضاعف پيش بتازيم.
-                  هيچ فرصتي را براي اعتراض و قيام درهر زمان و هر مكان مكان نبايد از دست بدهيم؛ چرا كه روحاني و تماميت اين نظام بعد از زهر اتمي در ضعيف ترين وضعيت خود قرار دارند.
-                   گسترش اعتراضات از هر نوع در هر ابعاد و كميتي و با افشاي ماهيت روحاني و اينكه بخشي از نظام جهل و جنايت آخوندي است و انتشار گسترده اخبار جنايت هاي نظام آخوندي چه در  فضاي مجازي يا از طريق شعار نويسي بر در و ديوار يا پخش تراكت و پلاكارد  و ... بايد استمرار يابد ، بايد قطرات كوچك را به رود و رودها  را چون سيلي خروشان و  بنيانكن عليه اين نظام غارتگر  به جريان بياندازيم..
-                  اين بار قيام بايد تا شكستن طلسم اختناق توسط ارتش آزادي با امكان تمركز نيروي و وارد ضربات كاري ادامه پيدا كند. براي در هم شكستن طلسم اختناق بايد سازمان رزم مناسب آن را در اختيار داشت / تشكيل هسته هاي مقاومت در پيوند با ارتش ازادي مي تواند اين نظام را سرنگون كند. هسته هاي مقاومت بايد همچون اخگري، انبار باروت خشم خلق واقشار محروم را عليه اين نظام منفجر كند. هسته هاي مقاومت بايد از هر فرصت براي برپايي خيزش هاي اجتماعي استفاده كنند.

-                  آزادي بدون پرداخت قيمت هرگز بدست نمي آيد. بايد پيشتازان و اقشار آگاه اين مردم، هزينه زندگي آزاد  يك ملت و نسل هاي بعدي آن را بپردازند. رژيم جنايتكار آخوندي هرگز در يك صبح رويايي «آزادي» و «نان» را به مردم ما هديه نخواهد كرد. بايد آن را گرفت و هزينه آن را هرچه باشد؛ پرداختم  


Saturday, September 5, 2015

آی آدمها، بپاحیزید بر علیه این همه بیداد

آی آدمها ، که بر ساحل نشسته شاد و خندانيد ،
يک نفر در آب دارد می‌سپارد جان
يک نفر دارد که دست و پای دائم می‌زند
روی ِ اين دريای ِ تند و تيره و سنگين که می‌دانيد ،
آن زمان که مست هستيد
از خيال ِ دست يابيدن به دشمن ،
آن زمان که پيش ِ خود بيهوده پنداريد
که گرفتستيد دست ِ ناتوان را
تا توانائی ِ بهتر را پديد آريد ،
آن زمان که تنگ می‌بنديد
بر کمرهاتان کمربند ...
در چه هنگامی بگويم ؟
يک نفر در آب دارد می‌کند بيهوده جان قربان .
آی آدمها که بر ساحل بساط ِ دلگشا داريد ،
نان به سفره جامه تان بر تن ،
يک نفر در آب می‌خواند شما را
موج ِ سنگين را به دست ِ خسته می‌کوبد ،
باز می‌دارد دهان با چشم ِ از وحشت دريده
سايه‌هاتان را ز راه ِ دور ديده ،
آب را بلعيده در گود ِ کبود و هر زمان بيتابی‌اش افزون .
می‌کند زين آبها بيرون
گاه سر ، گه پا ،
آی آدمها !
او ز راه ِ مرگ اين کهنه جهان را بازمی‌پايد ،
می‌زند فرياد و امّيد ِ کمک دارد .
آی آدمها که روی ِ ساحل ِ آرام در کار ِ تماشائيد !
موج می‌کوبد به روی ِ ساحل ِ خاموش ،
پخش می‌گردد چنان مستی به جای افتاده . بس مدهوش
می‌رود ، نعره‌زنان اين بانگ باز از دور می‌آيد ،
آی آدمها !
و صدای ِ باد هر دم دلگزاتر ،
در صدای ِ باد بانگ ِ او رهاتر ،
از ميان ِ آبهای ِ دور و نزديک
باز در گوش اين نداها ،
آی آدمها !
آی آدمها، بپاحیزید بر علیه این همه بیداد