Saturday, October 31, 2015

نامه جمعی از زندانیان سیاسی زندان مرکزی کرج، گوهردشت و اوین در محکومیت تهاجم به لیبرتی



جمعی از زندانیان سیاسی زندان مرکزی کرج، گوهرشت و اوین نامه‌یی در «محکومیت عمل جنایتکارانه و ننگین رژیم جمهوری اسلامی علیه اشرفیان در لیبرتی» منتشر کردند
 
متن این نامه از این قرار است:
بار دیگر دست جنایتکار رژیم پلید و آدمکش ملایان، در کار جنایت دیگری شد و شماری دیگر از آزادگان و شریف‌ترین و مقاوم‌ترین فرزندان این میهن ستمدیده را به خاک خون کشید و بار دیگر سازمان ملل و دولت مماشاتگر آمریکا که می‌بایست مطابق قرارداد و توافقات بین‌المللی خود، به تعهدات خود عمل کند، در بی‌عملی و تعلل موجبات جنایت دیگری را فراهم ساخت.
 
اگر این رژیم آدمکش، امروزه به‌عنوان پدر خوانده تروریسم و قتل و کشتار مردم منطقه شناخته می‌شود و از سفاکان و جنایتکارانی هم‌چون بشار اسد و یا نظایر آنها در عراق (مالکی و...) و یا در لبنان و یمن و... با تمام قوا و از جیب و به هزینه مردم ایران دفاع می‌کند... همه و همه به‌خاطرعدم مشروعیت مردمی در داخل مرزهای خود است، که به واسطه آن بیش از ۶۰ بار به‌دلیل انبوه اعدامها، کشتار و شکنجه، سرکوب و نقض اولیه‌ترین حقوق مردم ایران، در سازمان ملل محکوم شده است.
 
پر واضح است که برای اعمال این سرکوب و ارعاب در داخل و در منطقه... پیش و بیش از هر کس دیگر، اصلی‌ترین خطر و تهدید برای موجودیت خود، یعنی پیشقراولان مقاومت مردمی در برابر خود را هدف موشکهای کینه توزانه خود قرار دهد... و لاجرم این وظیفه و مسئولیت همین اصلی‌ترین و جدی‌ترین نیروی مقاومت است که با مقاومت و ایستادگی (اگر چه پر هزینه!) نقاب‌ از چهره‌ این هیولای آدم کش برداشته، کسانی را که در حال بزرگ کردن چهره‌ این هیولا و ابلیس روحانی نما، هستند و یا عافیت جویانه بدان تن می‌دهند را به مردم ایران معرفی کنند و در گام بعد به همه دولتهای مماشاتگر، یادآور شوند، که این کشتارها، جنایت و غیره صریحاً (چه در ایران و چه منطقه) روی دیگر سیاست مماشات و دعوت کردن این هیولای خونخوار به بازی صلح و دوستی است.

 درود و سلام بر ۲۳ شهید قهرمان مقاومت سترگ ایران، کسانی که در شرایط پیچیده و مه‌ آلود جهانی و منطقه‌ای، راه را از بیراهه تشخیص داده و در تیرگی و غوغای استبداد و استعمار و عافیت جویی مبتذل روشنفکرانه، پیامبرگونه، تابلوهای جهت نمای حقیقت و آزادی شدند.
راهشان پر رهرو باد.
اسامی بترتیب حروف الفبا تا این لحظه عبارتند از:
فرید آزموده ، حسن آشتیانی ، رضا اکبری منفرد ، بهزاد ترحمی ، ایرج حاتمی ، ماشاالله حائری ، خالد حردانی ، رسول حردانی ، امیر دوربین قاضیانی ، شاهین ذوقی تبار ، سعید شیرزاد ، مسعود عرب چوب دار ، علیرضا فراهانی ، آیت‌الله سید حسین کاظمینی بروجردی ، صالح کهندل ، علیرضا گلی‌پور ، سعید ماسوری ، علی معزی ، پیروز منصوری.
جمعه هشتم آبانماه ۱۳۹۴

محکومیت حمله جنایتکارانه به لیبرتی توسط دانشجویان، معلمان، پرستاران و پزشکان استان مازندران



8آبان 94 - مازنداران: متن بیانیه اقشار مختلف مردم استان مازنداران در محکومیت حمله جنایتکارانه به رزمگاه لیبرتی:
 
ضمن عرض تسلیت با شنیدن موشک باران و شهادت عزیزان کمپ لیبرتی مو بر تن هر انسانی راست می‌شود. ما دانشجویان، معلمان، پرستاران و تنی چند از پزشکان استان مازندران، شهرستانهای نور، نوشهر، چالوس، عباس آباد، تنکابن، رامسر، حمایت خود را از مقاومت به‌حق مجاهدین خلق ایران و عزیزان و دلاوران کمپ به‌اصطلاح لیبرتی، اعلام می‌داریم.
 
ما از دل سیاهی و دیکتاتوری، این فاجعه ضدبشری و ضدانسانی را به رهبری، خانواده‌ها، به همرزمان و به اشرف‌نشانان تسلیت می‌گوییم و شکایت و دادخواهی خود را به سازمانهای حقوق‌بشری برده و خواهان رسیدگی به جنایات پی‌درپی رژیم ضداسلامی و سپاه تروریستی قدس می‌باشیم.
 
ما همچنین خواهان دست برداشتن مماشات‌گران از حمایت از جمهوری ضداسلامی و ضدایرانی ولایت فقیه که همان حمایت از سپاه قدس و قاسم سلیمانی، این کفتار خون‌آشام تروریست است، می باشیم.
 
جمهوری کفار، مشرکین و ملایان باید بدانند که مجاهدین یک عقیده هستند و تا ابد باقی‌اند. این عقیده پا برجا و رو به گسترش است.
ان الحیاه عقیده و الجهاد
 
این بار خون حسین در رگهای مجاهدین، ارتش آزادیبخش ملی و مقاومت ایران می‌جوشد و پرچمش به دست آنها برافراشته شده. ملایان هیچ راهی جز مرگ را به روی خود نمی‌گشایند.
 
ما ضمن ارسال این بیانیه خواستار رسیدگی جدی و سریعتر به این جنایت هستیم. مسبب اصلی آن را سیاستهای ویرانگر ضدبشری آخوندها و زد و بندهای مماشاتگران می‌دانیم.
 
مجاهدین افراد نیستند که با کشتار فردی مثل سلیمانی جانی، این کفتار، و آشوب بین‌المللی بتوانند آنان را براندازند. چرا که ما خود برانداز این حکومت کفریم.
شهید زنده است و نزد خدا روزی می‌خورد.
مرده تاریخی ایران رژیم ملاهاست.

پلوسی رهبر دموکراتها در مجلس نمایندگان آمریکا حمله موشکی به لیبرتی را محکوم کرد



سانفرانسیسکو ـ رهبر دموکراتها، نانسی پلوسی این بیانیه را در مورد حمله موشکی به کمپ لیبرتی در عراق صادر کرد:
حمله خشونت‌بار به کمپ لیبرتی باید با محکومیت جهانی روبه‌رو شود. امروز در حالی‌که ساکنان این کمپ در سوگ عزیرانشان و شفای مجروحانشان... هستند، افکار مردم آمریکا با ساکنان این کمپ است.
 
من بیانیه وزیر خارجه کری که دولت عراق را به اجرای تعهداتش و برداشتن تمامی قدمهای ضروری برای حفاظت از ساکنان کمپ لیبرتی فرامی‌خواند را صحه گذاشته و تأیید می‌کنم.
 
دعاهای ما برای قربانیان، بازماندگان، و عزیزانی که تحت‌تاثیر این عمل تروریستی قرار گرفته‌اند می‌باشد. مردم آمریکا مصمم به تضمین حقوق‌بشر برای این پناهندگان تحت حفاظت هستند که در کمپ لیبرتی و سراسر جهان می‌باشند.

بیانیه عفو بین‌الملل: حمله موشکی به کمپ لیبرتی جنایتی شنیع و بیرحمانه


بیانیه عفو بین‌الملل 30اکتبر 2015
حمله موشکی به کمپ ایرانیان در تبعید جنایتی شنیع و بیرحمانه، فراخوان به تحقیقات بلادرنگ درباره این حمله و تأمین حفاظت اضطراری برای ساکنان لیبرتی

عراق ـ حمله موشکی مرگبار به کمپ لیبرتی را مورد تحقیق قرار بدهید.

عفو بین‌الملل با اعلام این‌که حمله موشکی به کمپ ایرانیان در تبعید در عراق جنایتی شنیع و بی‌رحمانه است به تحقیقات بلادرنگ و حفاظت و پشتیبانی اضطراری برای ساکنان کمپ فراخوان داد.

شب گذشته کمپ لیبرتی در شمال شرق بغداد با رگباری از موشکها مورد حمله قرار گرفت و طی آن 23تن از جمله یک زن کشته شدند و چندین نفر نیز مجروح شدند. این کمپ محل سکونت ایرانیان در تبعید غیرمسلح ـ اپوزیسیون ایران ـ اعضای سازمان مجاهدین خلق است.
این یک عمل خشونت‌آمیز وحشتناک علیه ساکنان کمپ لیبرتی بود که نمی‌تواند به‌سادگی توسط مقامهای عراقی نادیده گرفته شود. آنها باید یک تحقیقات بلادرنگ، مستقل و مؤثر درباره این حمله را تضمین کنند و تضمین کنند که مسئولان این حمله در مقابل عدالت قرار گیرند.

حمله موشکی به کمپ لیبرتی در عراق - پیام رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی


رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران خانم مریم رجوی مريم رجويحمله موشکی سنگین به لیبرتی را به‌شدت محکوم کرد و گفت: به‌طور رسمی و حقوقی دولت عراق و سازمان ملل که با امضای یک یادداشت تفاهم از پایان سال 2011 تا کنون چیزی تحت عنوان تی.تی.ال ـ مکان ترانزیت موقت ـ ساخته‌اند باید پاسخگو باشند.

اما به نظر ما مانند شش حمام خون قبلی در اشرف و لیبرتی عوامل رژیم ایران در حکومت عراق مسئولیت حمله را برعهده ‌دارند و ایالات متحد و سازمان ملل هم به خوبی بر این حقیقت آگاهی و اشراف دارند.

خانم رجوی افزود: ما از قبل پیوسته در این باره هشدار داده بودیم و اخیراً هم 26 نماینده کنگره آمریکا و 32 شخصیت برجسته سیاسی و نظامی آمریکایی و همچنین 70 نماینده پارلمان فرانسه در این زمینه به دولت آمریکا، ملل‌متحد و اتحادیه اروپا نسبت به مسئولیتشان در این زمینه هشدار داده بودند.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران 
 7آبان 1394 ـ 29اکتبر 2015

کمپ لیبرتی ساعت 1940دقیقه به وقت محلی تحت شدیدترین حملات و آتشباری بسیار سنگین قرار گرفته است.

کمپ لیبرتی از ساعت 1940دقیقه به وقت محلی تحت شدیدترین حملات و آتشباری بسیار سنگین قرار گرفته است.
طبق خبرهای اولیه میزان خسارت و آتش‌سوزی در لیبرتی بسیار زیاد است.
بیش از 80موشک از انواع مختلف به لیبرتی اصابت کرده است که حفره‌هایی به عمق دو متر و قطر سه و نیم متر در اثر اصابت شماری از موشکها ایجاد شده است.

شدت انفجارها به حدیست که بسیاری از بنگالها متلاشی و بسیاری از تیوالهای حفاظتی سیمانی فرو افتاده یا درهم شکسته است. طبق خبرهای اولیه میزان خسارت و آتش‌سوزی در لیبرتی بسیار زیاد است.

Thursday, October 15, 2015

ایران-افشاگری دختر جوان یکی از زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت کرج

سخنرانی پریا کهندل، دختر زندانی سیاسی صالح کهندل 

افشاگری پریا کهندل، دختر جوان یکی از زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت کرج؛ از هواداران مجاهدین خلق در داخل ایران بوده و به‌ تازگی از ایران خارج شده‌، در مورد وضعیت اسفبار تحمیل شده بر مردم ایران و اوضاع وخامت‌بار زندانهای رژیم از قسمتهای قابل‌توجه جلسه «ایران، حقوق‌بشر، توقف اعدام» بود. وی از مجامع بین‌المللی خواست به محکوم کردن لفظی این رژیم اکتفا نکنند و سردمداران رژیم ایران را به‌خاطر جنایتهایشان به‌خصوص قتل‌عام 30هزار زندانی و اعدامهای مستمر و روزانه، به دادگاههای بین‌المللی بکشانند.



Saturday, October 10, 2015

جزییات جدیدی از کشته شدن سرتیپ پاسدار حسین همدانی و ۵سرکرده دیگر سپاه پاسداران در سوریه



او قاتل مجاهدین و مردم کردستان و از مسئولان اصلی سرکوب قیامهای 78 و 88 در تهران بود
هلاکت بالاترین پاسدار در سوریه نشان می‌دهد کشتی آخوندها در این کشور به گل نشسته و با شکستهای هولناکی مواجه است
بنا بر خبر منتشر شده از سوی سپاه پاسداران ، پاسدار- سرتیپ حسین همدانی، جانشین فرمانده سپاه در قرارگاه موسوم به امام حسین، مشاور فرمانده کل سپاه، معاون قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی تروریستی قدس و سرکرده سپاه پاسداران در سوریه و جلاد مردم این کشور، روز گذشته در شهر حلب به هلاکت رسیده است. سپاه پاسداران با عوامفریبی و دجالیت پاسدار همدانی را از «مدافعان حرم حضرت زینب» خوانده اما در منتهای بلاهت اعلام کرد که او در حومه شهر حلب جایی که 360 کیلومتر با زینبیه (حرم حضرت زینب) فاصله دارد کشته شده است.
همدانی از بالاترین و قدیمی‌ترین فرماندهان سپاه پاسداران، از عاملان اصلی کشتار کردستان (در سالهای 58 تا 60) و فرستادن دانش‌آموزان و کودکان بر روی میدانهای مین در جنگ ضدمیهنی، از مسئولان سرکوب قیام مردم تهران در سال 1378 و سرکرده لشکر موسوم به «محمد رسول‌الله» در سرکوب قیام 88 به‌ویژه در خیزش بزرگ مردم در عاشورای88 بود.
این پاسدار به همراه جنایتکارانی هم‌چون صیاد شیرازی در عملیات کبیر فروغ جاویدان به مقابله با ارتش آزادیبخش پرداخت و در یک جنایت جنگی بسیاری از مجاهدان اسیر و مردمی که به حمایت از مجاهدین برخاسته بودند را به فجیعترین شکل در محل به قتل رساندند. خامنه‌ای به‌خاطر جنایتهای پاسدار همدانی و خدماتش به نظام ولایت‌فقیه، دو بار به او نشان فتح داد.

هلاکت همدانی و شمار دیگری از فرماندهان و پاسداران همراه او بار دیگر این حقیقت را خاطرنشان می‌کند که جنگ جنایتکارانه علیه مردم سوریه به‌طور کامل توسط رژیم آخوندی و پاسدارانش فرماندهی و هدایت می‌شود. در غیراین صورت، دیکتاتور سوریه مدتها پیش سقوط کرده بود و سوریه و منطقه با وضعیت فاجعه‌بار کنونی مواجه نبود.
از سوی دیگر هلاکت بالاترین مهره نظامی رژیم در سوریه نشان می‌دهد کشتی رژیم آخوندی در سوریه به گل نشسته و این رژیم با شکستهای پی‌درپی و هولناکی مواجه است.
به دنبال پیشروی نیروهای اپوزیسیون و شکستهای پی‌درپی بشار اسد، رژیم آخوندی در هفته‌های اخیر گروه‌های زیادی از پاسداران و مزدوران را روانه سوریه کرده است. به‌نحوی که در بسیاری از جبهه‌ها، مانند جنگی که از روز گذشته در منطقه لاذقیه علیه مردم و اپوزیسیون شروع شده است، نه تنها فرماندهی جنگ را پاسداران به عهده‌ دارند بلکه خطوط مقدم جبهه نیز از پاسداران و مزدوران عراقی و لبنانی آنها تشکیل شده است.
پاسدار همدانی در روز 11اردیبهشت 1392 درباره اهمیت دخالتهای رژیم در سوریه گفته بود: «سوریه از طرف مسلمانان با استکبار و تروریسم می‌جنگد... . سوریه در اردوگاه مقاومت اسلامی و با ایران برادر است. امروز وظیفه ماست که از سوریه حمایت کنیم و نباید حمایتهای سوریه از انقلاب اسلامی را پنهان کنیم» (خبرگزاری وابسته به نیروی تروریستی قدس، تسنیم). او در روز 15اردیبهشت 93 نیز گفته بود: «ایرانیان حزب‌الله دوم را در سوریه تشکیل دادند... . امروز ما به دلایل منافعی چون انقلاب اسلامی در سوریه می‎جنگیم و دفاع ما در حد دفاع مقدس (جنگ ایران و عراق) است و امروز ۱۳۰ هزار بسیجی آموزش دیده منتظر ورود به سوریه هستند» (خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران).

سوابق پاسدار حسین همدانی:
حسین همدانی یکی از بنیانگذاران سپاه پاسداران منطقه غرب به‌ویژه در استان همدان و کردستان بود. این پاسدار جنایتکار یکی از فرماندهان سپاه در کشتار مردم کردستان به‌شمار می‌رود.

- پاسدار حسین همدانی در جریان عملیات کبیر فروغ جاویدان یکی از اصلیترین فرماندهان سپاه در منطقه اسلام‌آباد غرب بود و در این درگیریها حضور داشت.

- پاسدار همدانی فرمانده لشکر16 به‌اصطلاح قدس گیلان بود که در جریان عملیات موسوم به کربلای 4 و 5هزاران جوان ایرانی را در جبهه‌های جنگ به کشتن داد.

- در جریان قیام سال 88 این پاسدار جنایتکار فرماندهی سپاه ضدمحمد رسوال الله در تهران را برعهده داشت. وی یکی از اصلیترین فرماندهان سرکوب این قیام و یکی از آمران دستگیری و قتل و شکنجه تظاهر کنندگان بود. در این دوره بازداشت و بازجویی و اعتراف‌گیری و شکنجه تظاهرکنندگان تحت نظر این ارگان سرکوبگر صورت می‌گرفت. پاسدار همدانی در 18 تیرماه سال 88 با تأیید نقش بسیج ضدمردمی در سرکوب اعتراضات و دستگیریهای گسترده گفته بود: آن‌قدر اطلاعات و اعتراف از اغـتـشاشگران به دست آمده که اگر تا مدتها همه رسانه‌ها بسیج شوند، نمی‌توان تمام این اعترافها را به مردم انتقال داد.

- اتحادیه اروپا به‌دلیل نقش سرکوبگرانه، این پاسدار را در لیست تحریمهای خود قرار داد. اتحادیه اروپا با انتشار لیست 80نفره‌ای که نام حسین همدانی نیز در آن لیست گنجانده شده بود این پاسدار جنایتکار را تحریم کرد.

- پاسدار همدانی خود در گزارشی که توسط خبرگزاری پاسداران منتشر شد اعلام کرد که در جریان قیام سال 88 بیش از 830نفر قطع نخاع شده‌اند. این اعتراف بیانگر جنایتهای گسترده سپاه پاسداران بود.

- بنا‌ به گزارش روزنامه وال استریت ژورنال در شهریورماه 1392 پاسدار حسین همدانی با تأسیس یک قرارگاه آموزشی در 24 کیلومتری حومه تهران اقدام به آموزش نیروهای تروریستی برای اعزام به سوریه نمود.

- در جریان شلیک چهار موشک به قرارگاه اشرف در دیماه سال 1390 پاسدار حسین همدانی شخصاً برای شناسایی و زمینه‌سازی حمله به محل رفته بود. این موضوع را خود وی در مصاحبه با یک رسانه سپاه پاسداران موسوم به قدس اعلام کرده بود.

  شورای ملی مقاومت ایران با صدور اطلاعیه‌ای در مهرماه سال 1393 نقش پاسدار همدانی و دخالتهای رژیم در سوریه را برملا کرد.

در این اطلاعیه آمده بود رژیم آخوندی در واکنش به تشکیل ائتلاف بین‌المللی علیه داعش به گسترش دخالتهایش در کشورهای منطقه می‌پردازد.

بر اساس اطلاعیه شورای ملی مقاومت تمامی تحرکات در سوریه بایستی زیر نظر شخص خامنه‌ای انجام شود و این دستورات به وسیله نیروهای موجود در سوریه از جمله سپاه قدس به مورد اجرا در آید... هم‌اکنون پاسدار حسین همدانی در سوریه مستقر شده و از نزدیک همه تحرکات را زیر نظر دارد.

بنا‌ به گزارش خبرگزاری نیروی تروریستی قدس حسین همدانی یکی از برجسته‌ترین فرماندهان سپاه پاسداران بوده و مسئولیتهای وی در سپاه به‌صورت زیر درج کرده است:
1 ـ فرمانده لشکر 32 (ضد) انصارالحسین استان همدان
2 ـ فرمانده لشکر 16 (موسوم) به قدس استان گیلان
3 ـ معاونت عملیات قرارگاه قدس
4 ـ فرمانده قرارگاه نجف اشرف و فرمانده لشکر 4 بعثت
5 ـ رئیس ستاد نیروی زمینی سپاه پاسداران
6 ـ جانشینی فرمانده نیروی مقاومت بسیج سپاه (دو دوره)
7 ـ مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران
8 ـ جانشین سازمان بسیج
9 - فرمانده سپاه (ضد) محمد رسول‌الله تهران

بی‌تردید هلاکت پاسدار حسین همدانی به‌عنوان اصلی‌ترین فرمانده خامنه‌ای در سوریه ضربه اساسی به دخالتهای نظامی رژیم در کشورهای منطقه است..

دبیرخانه شورای ملی مقاومت
17مهر 1394 (9اکتبر2014)

Thursday, October 8, 2015

تجمع سراسری معلمان در تهران، کردستان، کرمانشاه، همدان، مازندران، خوزستان و بسیاری از شهرها و استانهای دیگر


به دنبال صدور اطلاعیه ی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان کشور مبنی بر برگزاری تجمع معلمان در سراسر کشور به منظور اعلام خواسته های صنفی و به بهانه روز جهانی معلم، معلمان سراسر کشور از ساعت ده صبح امروز پنجشنبه شانزدهم مهرماه در مقابل ادارات کل آموزش و پرورش مراکز استان ها و ادارات آموزش و پرورش شهرستانها آغاز نمودند.

علیرغم بازداشت های متعدد، فشارها و تهدیدها از سوی نیروهای امنیتی، استقبال گسترده ای از این تجمع به عمل آمد.






زندان کدام سوي ميله است؟


وقتی حقیقت آزاد نیست آزادی حقیقت ندارد



Wednesday, October 7, 2015

از اعتراض معلمان ايران در روز جهاني معلم حمايت كنيد


پيتر مورفي از طرف گروه حاميان استراليايي براي دمكراسي در ايران گفت: ما از اتحاديه هاي صنفي استراليا بويژه اتحاديه معلمين ميخواهيم كه همبستگي خود را با معلمين ايران در روز اعتراض سراسري آنان در 8 اكتبر در شورش عليه سركوب افراط گرايانه به نمايش درآورند.
5 اكتبر روز جهاني معلم است و دوران تحصيلي جديد در ايران در همان هفته آغاز ميشود.
عوامل اطلاعاتي رژيم ايران معلم فعال محمود بهشتي لنگرودي را در 6 سپتامبر 2015 دستگير كرده و برخي امكانات فردي وي را در خانه اش مصادره نمودند. روز پيش از آن آقاي لنگرودي مشكلات و خواسته هاي معلمين را با محمد باقر نوبخت سخنگوي دولت روحاني مطرح كرده بود.


يك هفته پيش از آن نيز در تاريخ 31 اوت دو معلم آقايان محمدرضا نيكنژاد و مهدي بهلولي دستگير شده بودند.
روز 3 سپتامبر كانون معلمين گفته بود كه معملين حبس شده از حقوق معلمين دفاع ميكردند و به رعايت حقوق دانش آموزان توصيه ميكردند و مخالف تبديل آموزش به يك نوع تجارت بودند و بر ضرورت آموزش رايگان عمومي تاكيد ميكردند. اين كانون تاكيد كرد كه ”دولت روحاني عليرغم شعارهاي پر طمطراق هيچ تغيير عمده اي بوجود نياورده است“.
در حال حاضر آقايان اسماعيل عبدي، رسول بداقي و علي اكبر باغاني بخاطر اتهامات ساخته شده ”تبليغات عليه نظام“ و ”فعاليت عليه امنيت ملي“ همچنان در زندان رنج ميكشند. آقاي بداقي عليرغم اينكه دوران زندان خود را بتمام و كمال سپري كرده كماكان در زندان بسر ميبرد.
كميسيون آموزش و پرورش شوراي ملي مقاومت مستقر در پاريس سازمانهاي آموزش بين المللي را فراخواند تا سركوب معلمين ايران و نقض حقوق پايه اي آنان توسط رژيم ديكتاتوري مذهبي را محكوم كرده و از خواسته هاي معلمين ايران و تجمع سراسري آنان در روز 8 اكتبر كه در پيش روست حمايت كنند.
آقاي مورفي گفت: ”حاميان استراليايي دمكراسي در ايران از اين فراخوان معلمين ايراني و مقاومت آنان حمايت ميكند“. ”رژيم در هم شكسته و فاسد بنيادگرا در تهران تمامي سرمايه هاي مردم ايران را به مصرف پروژه هاي ضد ملي هسته اي، جنگ افروزيهاي منطقه اي اش و كشتار مردم سوريه، عراق، لبنان و يمن ميرساند“.

واقعيت حادثه منا چي بود؟ آيا سعودي مقصر بود؟

 نزديك به دو هفته از فاجعه منا در مكه مي گذرد، بعنوان يك جوان ايراني در لابلاي خبرگزاريها و صفحات فيس بوك و اينترنت و هزار رسانه ديگر دنبال واقعيت مي گشتم كه بالاخره بايد با كي دعوا كرد؟؟ خلاصه تقصير  بر گردن كيست؟ چه كسي باعث شد اينهمه زائران خانه خدا كشته شوند؟ آيا واقعا اين يك حادثه بود؟ يا دستي در پشت پرده است ؟ در ميان خبرگزاريهاي رژيم كه مي گشتم مستمر و مستمر فحاشي و ناسزاگويي برعليه عربستان بود و تيتر هايي از قبيل دستهای خبیث در جنایت منا و پاسدار جعفري كه حرفهاي خامنه را تكرار كرده و گفته بود «سپاه همه ظرفیتهای ممکن برای واکنش سریع و خشن ایران در راستای تحقق اراده رهبر را… آماده کرده و در انتظار اجرای دستوریم».و اصلا حرفهاي خود خامنه كه تماما رجز خواني بر عليه عربستان و يك طوري بادكردن مهره ها و پاسداران زوار دررفته و خلاصه اينكه ما در مقابل عربستان مي ايستيم و ... 
وقتي در ميان رسانه هاي بين المللي و عربي و صحبتهاي مقامات عربستان مي گرديم صحنه طور ديگري مي شود وتماما صحبت از خويشتنداري و پيدا كردن عاملان حادثه و اينكه گفته بودند كساني كه به عربستان و ساير كشورهاي عربي مثل سوريه و لبنان سلاح و بحران و مرگ صادر مي كنند حق گريه كردن براي زائران خانه خدا را ندارند( به مصداق:خود مي كشي حافظ را، خود تعزيه مي داري!!)
حالا شما قضاوت كنيد يك شهروند ايراني وقتي فقط در روز 12 مهر تعداد 17 روزنامه و خبرگزاري را نگاه كند و بشنود كه مي گويند بايد در مقابل عربستان چنين و چنان كرد و مقصر هستند و جلويشان مي ايستيم و كوتاه نمي آييم و سپاه پاسداران آماده انتقام است ، منتظر فرمان است و .... حتما كه به ذهنش مي زند كه وااااااي عربستان عجب جاني بزرگي است اين همه  سال در نزديكي ما بود و ما خبر نداشتيم! پس بياييد در هر نوشته اي كه نوشتيم يادمان نرود آخرش هم يكبار به سعودي لعنت بفرستيم!! پس بياييد يك جنگ ديگري بر عليه عربستان راه بيندازيم، بياييد فلش تمام ننگ و نفرين ها را به سمت عربستان بگيريم كه شيطان بزرگ شماره دو پيدا شد !!!
 
اما بالاخره واقعيت چيست ؟
 به نظر شما اصلي ترين خصوصيت بارز اين رژيم چيست ؟
 بله درست است: دجاليت.
 دجاليت يعني چي ؟ به يك ديكشنري در اينتر نت مراجعه كردم و نوشتم ”دجال”، مي دانيد چه جوابي داد :
دجال يعني : بسیار دروغگو. 2 - فریب دهنده . 3 - شخصی که می گویند پیش از حضور مهدی موعود پیدا می شود و بسیاری از مردم فریبش را می خورند 
چقدر جالب و دقيق گفته، دجال يعني همين، يعني كسي كه همه جا مغلطه مي كند، همه را به اشتباه مي اندازد كه كار خودش را بكند، همه را گول مي زند كه خط خودش را پيش ببرد، 
 ولي از آنجاييكه بر حق نيست و از آنجاييكه خلاف مسير تكامل حركت مي كند، هميشه بالاخره دستش رو مي شود.
 خيلي جالب است، درست يك هفته بعد ببينيد كه خودشان چطوري دستهاي خونين خودشان را بر ملا مي كنند و حقايق را پيش روي خبرگزاريها مي گذارند: 
روز یکشنبه 12مهر 94 العربیه در پایگاه اینترنتی خود نوشت: در زمانی که تجاوز و تعدی رژیم ایران توسط مقامهای سیاسی و نظامی این رژیم علیه عربستان سعودی بالا گرفته و ولی‌فقیه این رژیم در اولین شرارتهایش مسئولیت حادثه دردناک مکه را که در آن صدها تن قربانی شدند متوجه عربستان سعودی کرد، یک دیپلومات جدا شده رژیم ایران فاش ساخت که شش تن از افسران سپاه پاسداران حادثه منا را ایجاد کردند. وی رژیم تهران را متهم کرد که طرح این حادثه را با هدف کشتار بیشترین تعداد حجاج و تظاهراتی بزرگ با اعمال خشونت‌آمیز تهیه کرده بود.
فرزاد فرهنگیان دیپلومات جدا شده رژیم ایران گفت: قبل از فرا رسیدن موسم حج هشدار داده بود که رژیم خامنه‌ای در زمان حج قصد دارد دست به‌عملیات تروریستی بزند.
او اضافه کرد بعد از حادثه از طرف رژیم ایران اظهاراتی شنیده شد که خارج از عرف دیپلوماتیک بود.
فرهنگیان قبل از جدا شدن از رژیم به‌عنوان مستشار وزارت‌خارجه عمل می‌کرد، سپس به سفارت رژیم ایران در دبی و بغداد و مغرب و یمن رفت و آخرین مسؤلیتش نفر دوم سفارت رژیم ایران در بلژیک بود.
او می‌گوید تحقیقات به‌عمل آمده نشان می‌دهد حادثه منا تروریستی بوده و رژیم ایران در آن دست داشته است. او می‌گوید در میان حجاج 5هزار پاسدار وجود داشتند و طرح این بود که بیشترین تعداد قربانی از این حادثه گرفته شود و به تظاهرات و اعمال خشونت‌آمیز بعد از آن دامن زده شود ولی سرعت کنترل دستگاههای امنیتی عربستان سعودی این طرح را با شکست روبه‌رو کرد
پس براي همين به اين رژيم مي گويند ”دجال” ، يعني كسي كه آنقدر فريب بزرگي مي دهد كه همه را به اشتباه بيندازد و كار خودش را بكند، بقول قديمي ها كه مي گفتند تفرقه بينداز و حكومت كن!!  اصلا خامنه اي و همه مهره هاي رژيم همين كاره هستند، براي باد كردن و سرپا نگه داشتن مهره ها و پاسداران خودشان كاري نمي توانند بكنند جز اينكه به همين رجزخوانيها بپردازند. آنها مجبورند كاري كنند كه ما بجاي لعنت بر خامنه اي و مرگ بر اصل ولايت فقيه گفتن ، بگوييم مرگ بر سعودي!! آخه داستان منا چه ربطي دارد به سعودي؟ هيچ آدم عاقلي نمي آيد چند ميليون زائر به كشورش بياورد اينهمه طرح و بسيج امنيتي بدهد صدها هزار نيروي حفاظتي بگذارد، بعد يكسري را به دست خودش بكشد! 
 بايد به خامنه اي و رژيمش گفت رژيمتان پوسيده است و ماجوانان ديگر گول عوام فريبي شما ر انمي خوريم ، حالا هرچي مي خواهيد جسد و كفن وسط خيابانها پهن كنيد، جز بر ننگ و نفرين ابدي براي خودتان چيزي دريافت  نخواهيد كرد. بعد از 37 سال اگر بازهم گول شما را بخوريم كه ديگر جوان ايراني نيستيم، و بقول همان مقام سعودي ما هم به شما مي گوييم شما كه ده تا ده تا جوانان را به چوبه دار مي سپاريد ، شما كه معلمين مارا دستگير و اعدام مي كنيد ، شما كه زندانيان را زجر كش مي كنيد ، شما كه در عرض 2 سال با يك رئيس جمهور دزد و دروغگو 2000 نفر از بهترين دوستان و هموطنان مارا كشتيد، شما لطفا براي حجاج مكه كه خودتان آنها را كشتيد اشك تمساح نريزيد ، شما قبل از هركس به حال خودتان گريه كنيد كه طلايتان ديگر خريداري ندارد و رژيمتان چند صباحي ديگر سر كار نخواهد بود.


ایران - دختران دانشجو در آبادان با مأموران انتظامی درگیر شدند


دانشجویان دختر دانشگاه آزاد آبادان روز یکشنبه 12مهر 94 در برابر خوابگاه دانشگاه با مأموران سرکوبگر انتظامی درگیر شدند.


خوابگاه دانشجویان در نزدیکی کلانتری قرار دارد و درگیری زمانی آغاز شد که مأموران سرکوبگر به بهانه‌های واهی به اذیت و آزار دختران دانشجو پرداختند.


Tuesday, October 6, 2015

خبر كوتاه بود اما شوكه كننده....

خبر كوتاه بود اما شوكه كننده. با اينكه رشته هاي خون جاري شده روي سنگ سرد مزار، قلبم را ميخراشيد اما توان چشم برداشتن از تصوير را نداشتم. 


تا چند دقيقه نگاهم روي صفحه مانيتور ميلغزيد، جوان بود. از نيمرخ ميشد نگاهش كرد. انگار كه تمام مظلوميت يك انسان درد كشيده در زير پلكهايش، به خوابي ابدي رفته باشد. 
ماهشهر، جنوب ايران. سرزمين طلاي سياه. روي درياي نفت....و اين بار جواني با قطع رگ دست، روي مزار پدرش به زندگي خود پايان داده است. به خاطر فقر.
نميخواستم باور كنم. انگار هنوز خواب است.... در دلم با او نجوا كردم.....تو منظومه‌ی تلخ کدام تاریخی؟ 
تو لـه‌شده‌ی کدام سیاست، قرباني كدام اژدهاي عمامه پيچي؟
آخر در اين سن و سال..... تو را باید در ضیافت گاز زدن سیب باغ همسایه پیدا می‌کردم. تو را باید در لای شاخه‌های انگور عصر پاییز حیاط خانه ات پیدا می‌کردم. در سینمای بلوار، پارک لاله و استادیوم امجدیه پیدا می‌کردم. 
پردیس خواب ناز و نوشین دم صبحت را باید آفتابگردان صداي مادر باز ميكرد.  تو را باید... تو را باید... تو را باید... 
يادت اما با چشماني كه براي هميشه به خواب رفته، در ميان همه رشته‌های به هم تنیده‌ی این دنیا، رشته اي مثل رگه‌ی خون به‌دنبال من. 
می‌دانم هرگز به آخر این رشته و این رد نمی‌رسم. به راحت و آرامی که این فکر را از من بگیرد و رشته و رد تو را گم کنم، نمی‌رسم. نفرین به آنان که تو و هزاران دوستت را از آینده‌ی سرزمین من گرفتند. نفرین به آنان که شهرت، خیابانها، کوچه‌ها، خانه‌ها و همه‌ی جلوه‌های قشنگ زندگی را از تو دزدیدند. تو قربانی کدام دزدی بزرگی؟ این‌همه زندگی متلاشی شده در این دیار گربه‌نشان......

خشم و نفرتي بيش از پيش سراپاي وجودم را فرا ميگيرد وقتي كه لبخند مطمئن آقايان و آقازاده ها را ميبينم. وقتي كه بابك زنجاني با كمال وقاحت ميگويد: من سرباز كوچك و جسور ولايتم! تنها يك قلم از سرمايه هايي كه از نان شب مردم به تاراج رفته است و غارت و چپاولي كه مردم ايران را به خاك سياه فقر نشانده: 
بیش از ۷۰ شرکت از جمله شرکت هلدینگ توسعه سورینت قشم، اولین بانک سرمایه‌گذاری اسلامی در مالزی، سهامدار شرکت هواپیمایی انور ترکیه، مؤسسه مالی اعتباری در امارات و بانک ارزش تاجیکستان، همچنين شرکتهایی در دبی، ترکیه و تاجیکستان، و در مجموع آمار کارمندان بابك زنجاني به بیش از ۱۷ هزار نفر می‌رسد.
در ترکیه حداقل 40 هواپیما، کشتیرانی، کارخانه آلومینیوم‌سازی، کارخانه سنگ، ترمینال مسافری در تاجیکستان، تاکسیرانی..... و اين قصه سر دراز دارد. 

Monday, October 5, 2015

پانزده مهر; آنچه پیروز خواهد شد، مقاومت برای آزادی ا‌ست


پانزدهم مهر سال 88 روز فراموشي ناپذيري براي خانواده بزرگ مقاومت ايران  است
كساني كه اين روز را به خاطر دارند، بي شك لحظه به لحظه روزهاي ماقبل آن را نيز با تمامي وجود حس و لمس كرده بودند.
همه چيز از 6 و 7 مرداد همان سال شروع شد، هنگامي كه مزدوران عراقي به تحريك مالكي كه دست نشانده رژيم ايران در عراق بوده و هست، به اشرف حمله كرده، با تير و تبر و داس و ... به وحشيانه ترين صورت به سر و صورت بچه ها ميزدند ، 13 مجاهد خلق رو شهيد، صدها نفر رو مجروح و 36 نفر رو به گروگان گرفتند




مجاهد شهيد سياوش نظام الملكي

 بدنبال اين گروگانگيري اعتصاب غذاي سراسري در اشرف و ۴۰ كشور جهان شروع شد كه 72 روز طول كشيد. خود اين 36 نفري كه گروگان بودند هم در زندانهاي عراق دست به اعتصاب غذاي تر ودر يك هفته آخر اعتصاب خشك زدن و وقتي كه بالاخره بعد از تلاشهاي جهاني و البته پايداري و استقامت خودشون و يارانشون آزاد شدند تقريبا در آستانه شهادت به اشرف رسيدند. در حالي كه به گفته همرزمانشون پوست و استخواني بيشتر ازشون باقي نمونده بود.

ما هم البته از طريق سيماي آزادي اين تصاوير رو ديديم و غرق در درد و داغ از يك سو و از سوي ديگه غرق در شعف و شور و افتخار به خاطر داشتن چنين يلان و قهرماناني شديم.
چرا كه به گفته خواهر مريم ( خانم مريم رجوي) : ”هفتاد دو روز نبرد مرگ و زندگی” بود. 


در حالي كه اين 36 نفر دست و پا بسته، مجروح و زخم خورده توي دخمه ها و زندانهاي مزدوران گرسنه و تشنه به سر مي بردن، اما با انتخاب ايستادگي تا پاي جان مقاومت كردن و نهايتا طرف مقابل رو به زانو در آوردن و مجبورشون كردن كه اونها رو آزاد كنن 
  
خواهر مريم در سخنانشون بعد از آزادي 36 قهرمان اشرفي گفتند  
” اين گوشه‌یی از عظمت ایمانها و اراده‌هایی است که شوم‌ترین توطئه‌ها برای انهدام اشرف را درهم‌شکست و دست‌نشاندگان رژیم ولایت‌فقیه در عراق را وادار کرد که به آزاد کردن آنها تن بدهند. و این است بشارت آزادی مردم و میهن اسیرمان ایران.
حمله به اشرف و این گروگان‌گیری ضدانسانی، بخشی از اقدامهای خامنه‌ای برای سرکوب قیام مردم ایران بود. و حالا آزادی گروگانها، پیروزی قیام‌کنندگان است.
و این پیروزی بر مردم ایران مبارک 



بر اشرفی‌ها و بر زنان و مردان صدیق و شرافتمندی که 72روز است در چهارگوشه جهان به اعتصاب و اعتراض برخاسته‌اند مبارک.
بر مژگان و صدیقه عزیزم و بر همه اعضای شورای رهبری مجاهدین و بر خواهران و برادران عزیزم در اشرف مبارک.
و بر مسعود مبارک که در فردای حماسه فروغ ایران گفت: «بزرگترین درس این حماسه، اثبات قابلیت و توانمندی مقاومت و مجاهدین برای مأموریت بزرگ و تاریخی خود بود، «آزادی خلق در زنجیر و میهن اسیر.”

چرا مزدوران عراقي خامنه اي به اشرف حمله كردند؟
در مرداد سال 88 و بعد از قيام مردم ايران بعد از انتخابات كه به طرز وحشيانه اي توسط رژيم سركوب شد، خامنه‌ای که در همين سرفصل نمایش انتخابات، با تمام وجود، بحران و شقه و طلسم‌شکستگی رو درون رژیمش احساس می‌کرد خیز برداشته بود که برای غلبه بر بحرانهاش، اشرف (یعنی مهمترین تهدید خودش) رو از سر راه برداره و نابود کنه چرا اشرف كانون شورشي و نقطه انگيزش حركات انقلابي و براندازانه بود ( به طوري كه خود احمد خاتمي گفت فرمانده روز عاشورا مجاهدين بودند) . براي همين خامنه اي تمامی  ایادی و امکاناتش در عراق رو  به‌کار گرفت و حداکثر فشار رو به دولت عراق وارد کرد تا قولی  که به او داده بود رو عملی کرده و کار اشرف رو یکسره کنه.
اما پایداری شگفت اشرفی ها و فرقهای شکافته مجاهدين و شهادت سيزده مجاهد قهرمان ، ازجمله صحنه تکان‌دهنده حماسه امیر خیری  و پایداری همين ۳۶ قهرمان اشرفی، جهانی رو به اعتراض برانگیخت.

۷۲ روز تحصن و اعتصاب‌غذا و کارزار سیاسی در اشرف و در زندان و همانطور كه اشاره شد نزديك به ۴۰ کشور و بخصوص اعتصاب غذای خشک ۳۶ اسیر، دربرابر توطئه رژیم ولایت‌فقیه و عواملش در عراق قد علم کرد.
در این ۷۲ روز از سازمان ملل و شاخه‌های مختلف اون، از آمریکا و کانادا تا تمام کشورهای اروپایی، از استرالیا و ژاپن تا کشورهای عربی، از سازمانهای حقوق‌بشری تا مطبوعات مختلف دنیا، هیچ دری نبود که توسط این مقاومت زده نشده باشه. به‌نحوی‌که موضوع اشرف و بخصوص آزادسازی ۳۶ گروگان به یک مسأله مبرم بین‌المللی تبدیل شد.
در کارزار جهانی ایرانیان آزادیخواه و پشتیبانان اشرف، ۱۲۰۰ تحصن، آکسیون و تظاهرات در ۹۳ شهر جهان شکل گرفت. بیش از ۱۱۰ کنفرانس مطبوعاتی و جلسه سیاسی برگزار شد و بیش از ۱۸ هزار مقاله و گزارش و خبر در رسانه‌های بین‌المللی انتشار پیدا کرد.

پایداری اشرف، پایداری ۳۶ گروگان و عزم جزم مقاومت و پشتیبانان مقاومت وهموطنان فداکار و ازخودگذشته، جهان رو به موضع‌گیری و اعتراض نسبت به‌این جنایت عوامل خامنه‌ای در عراق برانگیخت.


نهايتا  اشرف قهرمان، با ایستادگی حماسی و تاریخیش، الگویی برای ایستادگی ایران و ایرانی شد 

 

اینچنین بود که پانزدهم مهر، روز مهرشدن این حقیقت بود که آنچه پیروز خواهد
 شد، مقاومت برای آزادی ا‌ست. و ايستادگي و جا نزدن همه حرف است



Sunday, October 4, 2015

زندگي نامه و شخصیت رییس‌ جمهور برگزیده مقاومت ایران

نام: مریم
نام خانوادگی: رجوی
تاریخ تولد: ۱۳آذرماه۱۳۳۲
محل تولد: تهران، ایران
وضعیت تأهل: متأهل – مسعود رجوی در سال ۱۳۶۴
مسئولیت فعلی: پرزیدنت منتخب شورای ملی مقاومت ایران

تحصیلات: مهندسي متالورژی، دانشگاه صنعتی شریف
اطلاعات شخصی: یک دختر(اشرف)،  یک پسر(مصطفی)



شخصیت شغلی سیاسی 
-   از مسئولان جنبش دانشجويي عليه رژيم شاه طي سالهاي 1352 تا 1357
ـ از مسئولان بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران(۱۳58تا 1360)
ـ کاندیدای مجلس(۱۳۵۹) 
ـ همردیف مسئول اول مجاهدین(۱۳۶۴تا ۱۳۶8)
ـ مسئول اول مجاهدین(۱۳۶۸ تا ۱۳72)
ـ رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران، پارلمان در تبعید(۱۳۷۲)
رهبری جنبش
در موقعیت جدید رئيس جمهور برگزیده مقاومت، یک چالش سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک فوق العاده در مقابل ملاهای حاکم است.
تحت هدایت وی، زنان، مواضع کلیدی در صفوف مقاومت اتخاذ كرده اند. زنان نیمی از اعضای شورای ملی مقاومت ایران را تشکیل می دهند. آنها مسئولیتهاي مختلفي را در امور سیاسی، روابط بین المللی، اجتماعی و فرهنگی در مقاومت ایفا می کنند.
مريم رجوي، سخنرانيهاي متعددي در مورد اسلام مدرن و دموکراتیک در مقابل تفسیر ارتجاعی و بنیادگرایانه از اسلام داشته است. از نظر وی مهمترین مرزبندی بین این دو دیدگاه کاملاً متضاد، مسأله زنان است. 
«اسلام، زنان و برابری» و «زنان نيروي تغيير»، تألیفاتی هستند که از سخنرانیهای وی در کنفرانسها منتشر شده است.
كتاب زنان عليه بنيادگرايي
در اسفند 1391، مريم رجوي در جلسه روز جهاني زن، جديدترين كتاب خود با عنوان زنان عليه بنيادگرايي را كه به زبان فرانسه منتشر شده، معرفي كرد. اين كتاب حاصل تجارب زنان مقاومت ايران در نبرد عليه بنيادگرايي مذهبي است.
http://www.maryam-rajavi.com/index.php?option=com_content&view=article&id=872:-l-r-&catid=22:2009-08-22-09-13-49&Itemid=51

علیه بنیادگرایی
او در سال ۱۳۷۳ بر اساس دعوت احزاب نروژی به این کشور سفر کرد و طي يك سخنراني در شهرداري اسلو، نسبت به خطر اختاپوس استبداد مذهبی و بنیادگرایی اسلامی که قلبش در تهران می تپد، هشدار داد و گفت: «بنیادگرایی به نخستین تهدید صلح در منطقه و جهان تبدیل شده است» و «آخوندهای حاکم بر ایران با سوء‌استفاده از باورهای مذهبیِ بیش از یک‌میلیارد مسلمان،‌ به توسعه‌طلبی و صدور بحران و تنش می‌پردازند».
و در سخنراني خود در روز اول تير 1375 در كنفرانس زنان، صداي سركوب شدگان در ارلزكورت لندن گفت: 
«مسأله زنان و جنبش برابري، با مبارزه عليه ارتجاع و بنيادگرايي پيوند مي‌خورد، چرا كه زنان نه فقط پيشتاز جنبش برابري، بلكه همچنين نيروي اصلي توسعه، صلح و عدالت اجتماعي‌اند...
به نظر من، بشريت تنها در صورتي از شر پديده شوم ارتجاع و بنيادگرايي خلاص مي‌شود كه زنان نقش پيشتاز خود را در اين كارزار جهاني به عهده بگيرند و با استفاده از تمامي اشكال مبارزه دموكراتيك، راه را بر هر گونه مماشات و سازش با آخوندهاي زن‌ستيز و ضدبشر ببندند».
از سال ۲۰۰۳ به بعد تحولات منطقه (و مشخصاً اشغال عراق توسط آمریکا) زمینه را برای تشدید سیاستهای تعرضی ملایان و صدور بنیادگرایی و تروریسم فراهم کرد. آنها با یکپایه کردن حاکمیت و تشدید سرکوب علیه جامعه ایران، در این جهت گام برداشتند و برای کسب سلاح اتمی و سلطه بر عراق خیز برداشتند. این تحولات، شرايط منطقه یی و بین المللی جدیدی ایجاد کرد و وظايف سنگینی بر دوش مقاومت ایران و رئیس جمهور برگزیده آن قرار داد.
در این دوره، مریم رجوی فعالیتها و مبارزات فشرده یی برای مقابله با بنیادگرایان حاکم بر ایران و پیشبرد آرمان دموکراسی در ایران به انجام رساند. 
در آبان ماه سال ۱۳۸۲ (اکتبر ۲۰۰۳)، وی برای یک رفراندام تحت نظر ملل متحد برای تغییر نظام ایران فراخوان داد. اما رژیم آخوندی آن را با کشتار بیشتر پاسخ داد و غرب متأسفانه آن را نادیده گرفت.
راه حل سوم
در دی ماه ۱۳۸۳(دسامبر ۲۰۰۴)، در يك سخنرانی در پارلمان اروپا، با  ارائة «راه حل سوم» چشم انداز روشنی در قبال بحران ایران ـ که جهان از فرجام آن در تشویش بود، ایجاد کرد. 
وی گفت: «در پاسخ به بحران ایران، معمولاً از دو گزینه صحبت می شود. یکی سازش با رژیم آخوندی با هدف مهار یا تغییر تدریجی، که این سیاست، در دو دهة گذشته، توسط کشورهای غربی دنبال شده است. گزینة دیگر، سرنگونی ملایان از طریق جنگ خارجی است مانند آنچه در عراق روی داد و هیچکس خواستار تکرار آن در ایران نیست.  
اما من امروز آمده ام بگویم یک راه حل سوم وجود دارد: تغییر توسط مردم و مقاومت ایران.
اگر موانع خارجی برداشته شود، مردم و مقاومت ایران توانایی و آمادگی این تغییر را دارند و این تنها راه جلوگیری از جنگ خارجی است. امتیاز دادن به ملایان، آلترناتیو جنگ خارجی نیست و آنها را از اهداف شومشان منصرف نخواهد کرد».




رهبری زنان
مریم رجوی معتقد است که زنان نیروی تعیین کننده در مبارزه برای کسب دموکراسی در ایران محسوب می شوند. این اعتقاد از ذات این مبارزه برمی خیزد: فاشيسم مذهبي بر سرکوبگری که هسته اصلی آن زن ستیزی است، متکی است و نیرویی قادر به شکست آن است که به زن ستیزی آغشته نباشد. یعنی زنان. و مردانی که در عمل به برابری زن و و مرد معتقد باشند.[سخنراني به مناسبت روز جهاني زن، 8 مارس2005، پاريس]
مشارکت فعال زنان در رهبری و راه حل زنان، مردان را نیز به نیروی تغییر تبدیل می کند. تحت رهبری مریم رجوی زنان تقشهای مهمی در مقاومت کسب کرده اند.  ۵۲درصد از اعضای پارلمان مقاومت را زنان تشکیل داده و بالاترین مسئولیتهای سیاسی، بین المللی و تشکیلاتی در ارگانهای مختلف مقاومت توسط زنان اداره می شود.

ایران فردا
در خرداد ۱۳۸۴ در اجتماع بیست هزار ایرانی در حومه پاریس، مریم رجوی اعلام کرد که مقاومت ایران، در ایران آزادشده از ستم ملایان از لغو مجازات اعدام دفاع خواهد کرد. 

در فروردین ۱۳۸۵ خانم رجوی در سخنرانی در برابر گروههای لیبرال و سوسیالیست شورای اروپا دیدگاههای مقاومت ایران برای ایران فردا را در ده ماده اعلام نمود که به اختصار عبارتند از: 
اعتقاد به رأی مردم به مثابه تنها ملاک سنجش، تأکید بر نظام کثرت گرا و احترام به کلیه آزادیهای فردی، لغو حکم اعدام، جدایی دین و دولت، برابری کامل زنان و مردان و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی، نظام قضایی مدرن با تأکید بر اصل برائت و حق دفاع و دادخواهی، احترام به بازار آزاد، برقراری رابطه با همه کشورهای جهان و ایرانِ غیراتمی.
این مواضع همه برای برقراری یک دموكراسي حقیقی و پایدار در ایران است که مریم رجوی تمام زندگی خود را وقف آن کرده است. او می گوید: «این مقاومت جز انتخاب آزادانه مردم، چیزی نمی‌خواهد. هدف ما، به‌دست گرفتن قدرت به هر قیمت، نیست. هدف ما، تضمین آزادی و دموکراسی، به هر قیمت است، حتی به بهای فدای موجودیتمان».


همبستگي جهاني براي حمايت از مقاومت 
مریم رجوی امروز در میان ایرانیان، پیشتاز مبارزه برای تغییر دموکراتیک در ایران است. درسالهاي اخير، وي يك جنبش جهاني را كه در برگيرنده مهمترين شخصيتهاي سياسي و اجتماعي از مقام‌ها و فرماندهان ارشد پيشين در آمريكا، تا پارلمانترها و شخصيتهاي سياسي از آمريكا و كانادا، تا اروپا و استرالياست، هدايت كرده است. اين جنبش جهاني به منظور حمايت از مقاومت ايران و بخش سازمانيافته آن در اشرف و ليبرتي و به رسميت شناختن اين مقاومت، موفقيتهاي بزرگي در دفاع از تغيير رژيم و برقراري آزادي و دمكراسي در ايران كسب كرده و اعتبار و مشروعيت جهاني به دست آورده است.
در گردهمايي بزرگ ايرانيان در تيرماه 1391 در پاريس، با حضور مريم رجوي، بيانيه هاي بيش از 4000 پارلمانتر از 40 كشور جهان در حمايت از مقاومت ايران، به ويژه ساكنان اشرف ارائة شد. پارلمانترها كه از جمله در برگيرنده اكثريت پارلمان اروپا و اكثريت مجمع پارلماني شوراي اروپا و اكثريت اعضاي 28مجلس قانونگذاري ديگر مي شدند، خواستار تامين حفاظت مجاهدان در اشرف و ليبرتي شده و جامعه جهاني را به برسميت شناختن شوراي ملي مقاومت ايران فراخواندند.
هدايت يك  كارزار عظيم جهاني براي خروج نام مجاهدين از ليستهاي تروريستي در اروپا و آمريكا، و افشاي بند و بستهاي پنهاني براي مماشات با رژيم آخوندي، صحنه ديگري از مبارزات مريم رجوي است. حاصل اين مبارزات خروج نام مجاهدين از ليست تروريستي اتحاديه اروپا در سال 1388،  در بروكسل رفع اتهام تروريستي در پرونده 17ژوئن توسط قاضي تحقيق ارشد فرانسه در اور مراسم و لغو برچسب تروريستي در آمريكا در مهرماه سال 1391بود.




فرزاد فرهنگیان دیپلومات جدا شده رژیم ایران از نقش سپاه پاسداران در حادثه منا پرده برداشت


امروز یکشنبه 12مهر 94 العربیه در پایگاه اینترنتی خود نوشت: در زمانی که تجاوز و تعدی رژیم ایران توسط مقامهای سیاسی و نظامی این رژیم علیه عربستان سعودی بالا گرفته و ولی‌فقیه این رژیم در اولین شرارتهایش مسئولیت حادثه دردناک مکه را که در آن صدها تن قربانی شدند متوجه عربستان سعودی کرد، یک دیپلومات جدا شده رژیم ایران فاش ساخت که شش تن از افسران سپاه پاسداران حادثه منا را ایجاد کردند. وی رژیم تهران را متهم کرد که طرح این حادثه را با هدف کشتار بیشترین تعداد حجاج و تظاهراتی بزرگ با اعمال خشونت‌آمیز تهیه کرده بود.




فرزاد فرهنگیان دیپلومات جدا شده رژیم ایران گفت: قبل از فرا رسیدن موسم حج هشدار داده بود که رژیم خامنه‌ای در زمان حج قصد دارد دست به‌عملیات تروریستی بزند.

او اضافه کرد بعد از حادثه از طرف رژیم ایران اظهاراتی شنیده شد که خارج از عرف دیپلوماتیک بود.

فرهنگیان قبل از جدا شدن از رژیم به‌عنوان مستشار وزارت‌خارجه عمل می‌کرد، سپس به سفارت رژیم ایران در دبی و بغداد و مغرب و یمن رفت و آخرین مسؤلیتش نفر دوم سفارت رژیم ایران در بلژیک بود.

او می‌گوید تحقیقات به‌عمل آمده نشان می‌دهد حادثه منا تروریستی بوده و رژیم ایران در آن دست داشته است. او می‌گوید در میان حجاج 5هزار پاسدار وجود داشتند و طرح این بود که بیشترین تعداد قربانی از این حادثه گرفته شود و به تظاهرات و اعمال خشونت‌آمیز بعد از آن دامن زده شود ولی سرعت کنترل دستگاههای امنیتی عربستان سعودی این طرح را با شکست روبه‌رو کرد

گنجينه اي بنام آزادي............... برای ایران


يه گنجي هست، مي گن خيلي ارزشمنده! راحت به دست نمياد! هر كسي حاضر نيست بهاش رو بپردازه! اما خيلي هواخواه داره. خيلي ها دنبالشن. امابايد كُلّي تو كوچه پس كوچه هاي شهر، تو جنگل و تو كوه و دشت، با هفت كفش و كلاه آهني دنبالش بري، بلكه بتوني پيداش كني. تو اين مسير به خيلي چيزا بر ميخوري. تو اين مسير جغد شوم شب هميشه هو هو ميكنه و گزمة هاش با چشماي خون افتاده جلوت رو مي گيرن. يكي ميگه جواب نداره، پيداش نمي كني. اون يكي دشنه اي كه پَرِ شالِش داره رو نشون ميده و با اشارة ابرو ميگه برگرد. يكي هم كه توان ادامة راه رو نداشته و در راه مونده ميگه گشتم نبود، نگرد نيست. بالاخره آسمون و زمين بهت ميگه ول كن، دنبال اون گنج نرو. حالا اگه اون گنج اسمش آزادي باشه

 تو چيكار ميكني؟

Saturday, October 3, 2015

«نماد روشنی ایران» به‌مناسبت 30مهر سالروز معرفی مریم رجوی به‌عنوان رئیس‌جمهور دوران انتقال


سرزمین خوشبختی و مهر و روشنی، سرزمین ایران، از قدیم سرزمین پیروزی نور بر ظلمت بوده. آیا نمادهای این دو هنوز با هم در نبردند؟ مقاومت ایران می‌گوید بله! در ایران نماد نور و ظلمت با هم در نبردند.

چنان که مریم رجوی در 5تیر 1389: در گردهمایی بزرگ ایرانیان در تاورنی فرانسه گفت: قیام شما، همه آنچه را که نباید باشد، به رساترین صورت در شعار «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه» بیان کرده است:
پایان بردگی دینی!
و پایان عصر دیکتاتوری، در قیام شما!
مردم ایران می‌گویند فاشیسم عمامه پیچ نمی‌خواهیم!
سنگسار و اعدام و دست و پا بریدن نمی‌خواهیم!
حجاب اجباری، دین اجباری و حکومت تحمیلی نمی‌خواهیم!
بروید! بروید و گورتان را از ایران گم کنید!
آخوندهای حاکم بالاترین حق ملت ایران را یعنی حق حاکمیت را غصب کرده‌اند.
ما حق حاکمیت مردم ایران را می‌خواهیم! ما رأی مردم ایران را می‌خواهیم و ما انتخابات آزاد می‌خواهیم!».
این چهره و این ندای رهایی، از سرزمینی برخاسته است که زنان در آن توسط آخوندها به انتهایی‌ترین زاویه‌ها از نظر حقوق اجتماعی رانده شده‌اند.
همه می‌دانیم که خمینی با ایلغارش، آزادی و پرچمداران آن را به ‌قربانگاه برد. اما اولین قربانیهای این خیانت، زنان کشور ما بودند. نخستین تیغهای سرکوب مردم، به پیکر زن ایرانی وارد آمد. اوباش چماقدار خمینی به فرمان او به شدیدترین وجه زنان میهن ما را سرکوب کردند و با تصویب قوانین، حقوق زنان را از آزادیهای سیاسی تا حقوق کار، تا حق اشتغال، حق انتخاب شغل، تا قوانین مربوط به ازدواج و طلاق و حقوق خانواده و قوانین ارث، و همین‌طور حقوق مربوط به آزادیهای فردی را پایمال کردند. نتیجه، وضع فجیعی شد که زنان در کشور ما گرفتار آنند.
زن ایرانی جلوی این رژیم ایستاده. 30سال است که پرچم مقاومت و مخالفت زنان ایران در برابر این رژیم بلند است. زنان مجاهد، در همه عرصه‌های سیاسی و نظامی مسئولیتهای بسیار سنگینی را به‌عهده گرفته‌اند. بیش از 50درصد از اعضای پارلمان مقاومت را، زنان تشکیل می‌دهند رهبری مجاهدین تماماً از زنان ذیصلاح تشکیل شده! اینها همه الهام‌بخش زنان ایران علیه رژیم استبدادی ولایت‌فقیه است. زنان در مقاومت ایران از دو دهه پیش به بالاترین مدارج رهبری رسیده‌اند.
در مقاومت ایرا، ن یک زن که شایستگیهای مبارزاتی را به اثبات رسانده، ابتدا به‌عنوان مسئول اول مجاهدین معرفی می‌شود و چند سال بعد شورای ملی مقاومت او را به‌عنوان رئیس‌جمهور دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران برمی‌گزیند.


اولین حضورمريم رجوي  
در سال 73، اولین حضور رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، در میان ایرانیان خارج از کشور، جایی که ایرانیان می‌توانستند دور از چتر اختناق رژیم آخوندی، سخنی از آزادی بشنوند، با استقبالی عظیم روبه‌رو شد.
سال بعد در آلمان، ایرانیانی که در اجتماعی بزرگتر از سال گذشته، به سخنان مریم رجوی گوش می‌دادند، توانستند فهرست بلندی از آرمانهای مقاومت ایران را از زبان او بشنوند. فهرستی از حقوق سلب‌ شده‌شان توسط رژیم آخوندی.
مریم رجوی همواره طرح خود و تعهد خود و مقاومت ایران برای تجدید بنای ایران را سال به سال تکرار وتجدید کرده است. به یک مورد آن که در تیر89 در تاورنی فرانسه بیان شد نگاه کنیم: «در برابر شما و در پیشگاه مردم ایران تجدید پیمان می‌کنم برای احیای همه خون‌هایی که نثار آزادی ایران شد،
برای بنای جامعه‌یی نوین، بر اساس آزادی، برابری و دموکراسی، احترام به حقوق‌بشر و جدایی دین و دولت،
برای جامعه‌یی بر اساس برابری زن و مرد که در آن زنان در رهبری سیاسی جامعه، مشارکت برابر و فعال داشته باشند…».
نبرد نور و ظلمت در سرزمین ما هم‌چنان ادامه یافت. اما در تمامی این صحنه‌ها آخوندهای مرتجع رژیم ولایت‌فقیه، همیشه از مریم رجوی عقب بود‌ه‌اند. چهره‌های سیاسی مترقی جهان، کشیشان کلیساها، پیران دهری چون آبه‌پیر، اسقف‌های مسیحی و امامان مساجد مسلمانان در فرانسه و نقاط دیگر، همچنین هنرمندان سرشناس دنیا، یک به یک به ملاقات این زن می‌شتابند و از زبان او پیامهای وحدت و دوستی و صلح و همزیستی و همبستگی را می‌شنوند.دریای جوانان سرکوب‌ شده ایران که خمینی آنها را به تنور جنگ ریخت و پیروان او نیز آنها را بدار و شلاق می‌کشند، به مریم رجوی به‌مثابه امیدی نو می‌نگرند:
و او نیز در مورد این نیرو گفته است: «در شما دریایی از توانایی و خلاقیت نهفته است و قادرید کارهای بزرگـی برای آزادی مردم و کشورتان انجام دهید».

این چنین است که رژیم آخوندها همواره موجودیت خود را از سوی مجاهدان آزادی برآمده از انقلاب مریم، در خطر می‌بیند.

پیامهای تاریخی و آرمانی
 اما علاوه بر این، پیامهای روشنی‌بخش و احیاکننده مریم رجوی، خود قوی‌ترین ندای مقاومت است که بنیادهای فکری ارتجاع حاکم را از بن بر می‌کند.

زنان ایران، محتوای اندیشه و پاسخ فرهنگی، تاریخی و ایدئولوژیک مریم رجوی را، که پیامی است مبنی بر رهایی زن و اعاده حقوق او به‌خوبی دریافت می‌کنند. یکی از این پیامها را که در 30خرداد75 در یک گردهمایی با شرکت نـمایندگان بیش از 80 انجمن زنان در انگلستان ایراد شده این است:

«سؤال اصلی این است که بزرگترین درد و بزرگترین محرومیت زنان، که به‌طور طبیعی بقیه مشکلات آنها را هم تحت‌الشعاع قرار داده، چیست؟
به نظر من این مشکل، چیزی جز محرومیت زنان از شرکت در تصمیم‌گیری در قدرت سیاسی، در اعمال اراده و انتخاب و در هدایت و رهبری اجتماعی نیست».

به این ترتیب امروز از ایران، در روزگار کینه و خون و اشک و قساوت، و از میان هیاهو و نعره جلادان و ناله و التماس قربانیان، ترنم آوایی دیگرگونه به گوش می‌رسد، آوایی که از عمیق‌ترین تارهای عواطف انسانی برمی‌خیزد. این آوای مریم رجوی است که در گردهمایی به‌سوی قله پیروزی در 8تیر 87 می‌گوید:

«روزی می‌آید که زندگی در جهنم ولایت‌فقیه جای خود را به زندگی در یک جامعه دموکراتیک خواهد داد، تا هرکس حق داشته باشد در تصمیم‌گیری بر سر مهمترین امور سیاسی جامعه خود شرکت کند و حق تغییر حکومت برای مردم محترم باشد. روزی می‌آید که به‌جای این برهوت سوخته، صد گل در هر جای ایران بشکفد. با آزادی هر عقیده، هر حزب و اجتماع و هر تشکل و سندیکا. روزی که در آن قلمی شکسته و زبانی دیگر بریده نمی‌شود. روزی می‌آید که در آن جراثقالهای اعدام و اتاقهای شکنجه و تعزیر فقط نامهای وحشت‌آوری در افسانه‌هاست».


نیروی محرکة یک آرمان
یک ارتش آزادی‌بخش، پایداری خود را مرهون انقلاب او می‌داند.
یک جبهه مقاومت سیاسی، او را به‌عنوان نماد وحدت ملی ایران انتخاب و معرفی می‌کند
زنان مجاهد در مقاومت ایران می‌گویند: دیوار همه باورها به غیرممکن با خواهر مریم در ذهن همه زنها فرو ریخت. یک نسل نو از زنان ایران، با انقلاب او دست به کارهایی زده‌اند که تا پیش از آن نشدنی به‌نظر می‌رسید.


انقلاب مریم
انقلابی که با نام مریم شروع شد بر مناسبات درونی مجاهدین، به سبک کارها، به باورها و اندیشه‌ها، اثرات شگفتی گذاشت. با این انقلاب، زنان در نوک پیکان تحول قرار گرفتند.
 آنچه عمومیت داشت، شکستن بن‌بست مسئولیت‌پذیری بود. در اولین جمعبندی سالانه پس از انقـلاب ایدئولوژیک در سال 64، نسبت زنان در شورای مرکزی سازمان از 15درصد به 34درصد یعنی بیش از دو برابر رسید، تعداد اعضای شورای مرکزی از 160تن به 570تن یعنی بیش از سه‌ و نیم برابر افزایش یافته بود.

زندگی و مبارزه مریم رجوی
 برادر مجاهد محمود عطایی در مورد زندگی و مبارزه مریم رجوی گفته است: زندگی و مبارزه مریم، مبارزه یک نسل است. چون او نماد یک نسل است. در شناسنامه او، مشخصات یک وجود تاریخی را باید خواند. به بیان مشروح‌تر، شناخت مریم رجوی، با شرح توانمندیها و استعدادهای فردی ایشان میسر نمی‌شود و خطا هم هست که او را به‌عنوان زنی با توانمندیهای خارق عادت، معرفی کنیم. مریم رجوی، نمادی از یک حضور تاریخی زنان در میهن ماست».


نگاهی به پیشینه
از سالهای چهل به بعد ورود زنان به دانشگاههای ایران گسترش یافت. تا آن زمان، در تاریخچه مبارزات زنان، تک نمودهایی از جمله در تاریخ مشروطه از حضور قهرمانانه زنان وجود داشت. اما با بن‌بست شکنی مبارزه توسط مجاهدین و سایر پیشتازان مبارزه، به‌تدریج تک اختران یک به یک سوسو زدند فاطمه امینی، مرضیه اسکویی، اشرف رجوی و…

دانشگاه صنعتی شریف، جایی که مریم رجوی در آن به تحصیل متالوژی پرداخت، هم‌چون همه دانشگاههای دیگر، یک مرکز تغذیه انقلابیون پیشتاز بود. جایی که جوانه‌های فکر آزادی میهن، زمینه رشد پیدا می‌کرد.

دانشگاه صنعتی شریف در خاطره نسلی که در دهه پنجاه، جوان محسوب می‌شدند، کلاسهای درس تبیین جهان مسعودرجوی را که با ده‌هزار مستمع در آن برگزار می‌شد، به‌خاطر می‌آورد. مریم رجوی در سالهای پیش از انقلاب ضدسلطنتی در همین دانشگاه، فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد و در ادامه این مبارزه، در مقاومت ایران، به معمار جبهه بزرگ مقاومت در برابر بنیادگرایی تبدیل شد. آن‌چنان که گادفری جنسن، محقق و نویسنده با‌سابقه امور خاورمیانه درباره او نوشت:

«مریم رجوی انقلابی‌ترین متفکر و مصلح مسلمان در دنیای معاصر است. انقلاب دموکراتیک اسلامی مریم (رجوی) ممکن است دلهای مسلمانهایی را که بنیادگرایان مذهبی جریحه‌دارشان کرده است، برباید و دوران بنیادگرایی را به عصر روشنگری تبدیل کند».


مریم رجوی در سخنرانی خود در گردهمایی ایرانیان در ویلپنت پاریس در سی خرداد سال 88: می‌گوید: «ما برآنیم که دست در دست مردممان خواسته برحق ملت ایران برای تغییر دموکراتیک را محقق کنیم.

هدف ما برقراری یک جمهوری بر اساس کثرت‌گرایی است. جامعه‌یی بر اساس احترام به حقوق‌بشر که در آن از شکنجه و اعدام خبری نباشد. … یک نظام اقتصادی جدید مبتنی بر فرصتهای برابر برای همه مردم که جایی برای غارتهای نجومی آخوندها باقی نگذارد. … و یک دادگستری و دستگاه مستقل عدالت بر اساس استانداردهای به‌رسمیت شناخته شده بین‌المللی».


تسریع شرکت زنان در مبارزه
مجاهدین خلق، شرکت زنان جامعه ایران به صحنه مبارزه و انقلاب را تسریع کردند.
در انقلاب 57 ایران، نیمی از فریادهایی که دیوار دیکتاتوری شاه را فرو ریختند، فریادهای زنان بود.
در سال 1359، مردم تهران، بر 250هزار برگه رأی خود نام مریم را نوشتند. و البته اگر تقلبات گسترده عوامل خمینی در انتخابات مجلس را در نظر بگیریم، این میزان رأی بسا بیشتر از 250هزار بود.

اما خمینی بر همه آن برگه‌ها خط قرمز کشید. خطی که در یک مرحله بعد، وقتی نقاب از چهره‌اش برداشته شد، با همان رنگ قرمز توسط شلاق، بر گرده‌ها و پاهای نسل رهپوی مسعود و مریم رسم شد.

در میان این رود خروشان خونها و چشمها و دهانهای به خون تپیده، دو چشم، از آن خواهر کوچکتر مریم یعنی معصومه است. معصومه از قهرمانان مقاومت در زیر شکنجه‌های وحشیانه در حالی که باردار بود به جوخه‌های تیرباران سپرده شد.
اما اگر سرکوبگری خمینی حیرت‌انگیز است، یک پدیده حیرت‌انگیزتر، مقاومت نسلی است که به میدان مقاومت در برابر او شتافته.
برادر مجاهد عباس داوری در مورد این مبارزه گفته است: «تاریخچه مبارزات سی ساله نشان می‌دهد که زنان انقلابی مجاهد در برابر این رژیم که وحشی‌ترین و فریبکارترین رژیمهای تاریخ است، شگفت‌ترین مقاومت انقلابی را رقم زدند. و این مقاومت در صحنه‌های مختلف دیده می‌شود. مقاومتی بسیار عجیب و ستایش‌انگیز، چه در زیر وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها، چه در برابر جوخه‌های اعدام و چه در میدانهای نبرد آزادی‌بخش».

شاید درست‌تر از همه این باشد که بگوییم هر چه تا پیش از سال 1364 رخ داد، مقدمات و شرایطی بود تا مریم، قله بلند انقلاب را فتح کند و خود منشأ یک انقلاب ایدئولوژیک در مجاهدین بشود.

برادر محمود عطایی در مورد این انقلاب آرمانی گفته است: آن انقلاب، یک تحول انقلابی در‌ خدمت سرنگونی دشمن مردم ایران بود. آن انقلاب دستاوردهای والای انسانی و آرمانی داشت. و همینطور، راز و رمز پایداری و بقای رشد‌یابنده‌ی مجاهدین شد و مجاهدین را در آزمایش تاریخی نبرد با رژیم خمینی تضمین کرد.

خواهر مجاهد سپیده ابراهیم پور در این مورد گفته است: « انقلاب مریم کیفیتها رو ارتقا داد، انرژیها رو آزاد کرد، سرعتها رو افزایش داد، و راهها رو کوتاه کرد. خواهر مریم معتقد است که ”رهایی زن در اوج مسئولیت‌پذیری تحقق پیدا می‌کند“. اما مسئولیت‌پذیری وقتی محقق می‌شود که زن باور کند می‌تواند بالاترین و خطیرترین مسئولیتها را بپذیرد و از عهده‌ی آن بربیاید. ورود خود خواهر مریم به موضع رهبری، موجب یک تحول در اندیشه‌ها و باورهای مجاهدین و به‌خصوص خواهران ما شد. دیوارهای قطور ناباوری شروع به ترک‌ خوردن کرد. انقلاب درونی اگر‌چه با هدف رهایی زن شروع شده بود، ولی با شناخت رهبری آرمانی مجاهدین و پیوند خوردن همه زنان و مردان مجاهد با آن، به تحول درونی تک‌تک افراد راه برد».

این یکی از ثمرات انقلاب مریم بود. زنان تمامی پهنه‌های کار مردانه را در می‌نوردند.
برادر محمود عطایی در مورد نقش زنان در برپایی ارتش آزادی گفته است: «بدون انقلاب ایدئولوژیک، تشکیل یک ارتش آزادیبخش که در آن، مرد و زن بتوانند، با بیشترین توان خودشان به مبارزه بپردازند امکانپذیر نبود».

اولین ثمرات انقلاب آرمانی
انقلاب مریم در سال67، اولین ثمره‌ی خود را تقدیم مردم ایران کرد: توقف جنگ خانمانسوز ایران-عراق. چرا که خمینی جام زهر آتش‌بس را بعد از فتح مهران به‌دست ارتش آزادی‌بخش، به فرماندهی مجاهدین گذر کرده از کوره انقلاب مریم نوشید.

خواهر مهری حاجی‌نژاد در این زمینه گفته است: « وقتی در سال 68، خواهر مریم مسئول اول سازمان شد، همه تردیدها ی من، نسبت به ناتوانی و ضعف جسمی و هر ضعف دیگری همه دود شد. دیدم یک زن می‌تواند در رأس بزرگترین سازمان مبارز تاریخ ایران قرار بگیرد!. دیگر چه چیز برای باور کردن کم بود ؟ هدف انقلاب ایدئولوژیک خواهر مریم از اول هم همین بود».

دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران، در بهمن سال 63، در اطلاعیه معرفی رهبری جدید سازمان مجاهدین یادآوری کرده بودند که «رهایی و اعاده حقوق زن ـ‌به‌عنوان شرط ضروری رهایی مرد‌ـ نقطه عزیمت یک جهش ایدئولوژیکی در درون مجاهدین می‌باشد. این انقلاب ایدئولوژیک ظرفیت و توان انقلابی مجاهدین را صد‌چندان نموده و صفوف پولادین ما را هرچه پاکیزه‌تر و یگانه‌تر می‌سازد».

در سالهای بعد، این باور بزرگ و بزرگتر شد. در پله اول، مریم به‌زودی شکفتگی توان زنان را در یک شورای رهبری تماماً تشکیل شده از زنان در رهبری مجاهدین مشاهده کرد.

معرفی شورای رهبری مجاهدین در 14مرداد 1372، هنوز بالاترین قله‌ای نبود که مریم با شعار می‌توان و باید فتح کرد. در سالهای بعد، باور به شعار او، و دامنه وسیعتری از چهارچوب مجاهدین پیدا می‌کرد.

بعد از آن انتخاب مسعود رجوی در هنگام معرفی شورای رهبری در 14مرداد 72 به مجاهدان ارتش آزادی گفت: ”وقتی که نهایتاً شما تصویب کردید بال و پر گشودن سیمرغ رو و با شور و استقبال زیاد کف می‌زدین، یک بار دیگه من صدای در هم شکستن استخونهای خمینی رو و آتش گرفتن رگ و ریشه‌ش رو دیدم و شنیدم. شما چطور، شمام شنیدین؟“

اکنون به‌خوبی روشن است که اگر توطئه هفده ژوئن، توسط آخوندها علیه مریم رجوی هدایت شد، اگر رژیم آخوندی سرمایه‌های ملت ایران را به تاراج تاجران خون و نفت داد، هدف، نجات دادن رژیم آخوندی از ندای این زن بود.

آن هنگام البته برای آخوندها توطئه کردن علیه مریم دیر شده بود. چرا که پیام مریم بقدر کافی به دلها و جانهای ایرانی نفوذ کرده است که برای دفاع از او جانهای خویش را سپر کنند و با آتش دلهایشان، از او که اکنون تبلور آرمان آزادی مردم ایران شده است دفاع کنند.
   
اینک آیا ما در پایان نبرد نور و ظلمت ایران امروز هستیم؟ شواهد می‌گویند که بهار مقاومت گل داد و غنچه داد، و زمستان در حال شکستن و رفتن است. مریم در رأس جبهه مقاومت ایران، با مبارزه‌ای بی‌امان خود برای مقاومت و مردم ایران پیروزیهای بزرگ را محقق کرد، انقلاب او در تمامی این سالها بقای مقاومت مجاهدین را تضمین کر و الهام‌بخش بزرگ پایداری مجاهدان اشرف و اشرف‌نشانان در سراسر عالم شد، همچنین عزم او در هدایت کارزارهای بزرگ، نام مجاهدین را از دو فهرست تروریستی اروپا و آمریکا بیرون کشید، و حقانیت مجاهد خلق را در عالم به ثبت داد. کاری که همگان آن را امکان ناپذیر می‌دانستند. و اکنون نیز با گشوده شدن چشم‌اندازهای جدید برای سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه، و پیروزی نهایی مردم ایران، مریم هم‌چنان می‌رود تا آرزوهای ایران و ایرانی را برآورده کند:

و مریم هم‌چنان راه را می‌پیماید
 مریم رجوی در گردهمایی ایرانیان در ویلپنت پاریس. تیرماه 91: «بگذارید بار دیگر تصریح کنم که هدف این جنبش، به دست گرفتن قدرت به هر قیمت، نبوده و نیست.هدف ما، تضمین آزادی و دموکراسی، به هر قیمت است.و هم‌چنان که بارها گفته‌ایم، همین که در مزار شهیدانمان در خاوران باشیم، برای ما کافی است.

هدف ما یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین و دولت است که در آن، همه ادیان و مذاهب، از حق مساوی برخوردارند. و برنامه ما در این سه کلمه خلاصه می‌شود: آزادی، دموکراسی و برابری.

پس ای هموطنان!زنان آزاده ایران، معلمان، دانشگاهیان، دانشجویان، دانش آموزان!کارگران و زحمتکشانی که با فشار فزاینده گرانی و محرومیتها و تحمیلهای ارتجاعی روبه‌رو هستید،
و ای جوانان دلیر ایران!

زمان، زمان برخاستن است.
رو در روی استبداد مذهبی، شما از قویترین پشتوانه، و نیروی جبرشکن مقاومت رهایی‌بخش برخوردارید،

همه شما را فرا می‌خوانم که برای آزادی مردم و میهن اسیر، به‌پا خیزید.

کلید پیشروی، همانا کلمه «آزادی» است، آری آزادی، خجسته آزادی

و در پایان باید افزود: «نوری که به‌تدریج برای ایران یک سحر روشن را در چشم‌انداز افق نمایان می‌کند، به یک سوگند بسیار محکم و جدی نیز پشتوانه دارد سوگندی که تحقق پیروزی نور و پایان دادن به ظلمت آسمان مردم ایران است:

مسعود رجوی: 26شهریور1372، نشست بزرگ مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادی‌بخش: «شما، شما رزم‌آوران آزادی و مجاهدان آزادی‌ستان، آیا از امروز وظیفه بزرگ، خطیر و تاریخی خودتان را تک به تک، درک می‌کنید؟

بایستی امانت بزرگ ملت ایران، رئیس‌جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران را با چنگ و ناخن و دندان هم که شده به تهران برسانید».