Tuesday, July 28, 2015

مجلس ارتجاع بر سر زهرخوران اتمی به تشنج کشیده شد

روز سه‌شنبه 6مرداد 94 در جلسه علنی مجلس ارتجاع، اعتراض کوچک زاده به توافق هسته‌یی وین باعث تشنج شد. ابوترابی که ریاست مجلس را در غیاب لاریجانی به عهده داشت بارها سخنان وی را قطع کرد و نهایتاً میکروفون او را نیز قطع کردند. 
کوچک زاده با اشاره به اشکالات ترجمه فارسی متن توافق اتمی گفت: 
«شان مجلس رسیدگی به خرید و فروش سیب زمینی نیست که آقای لاریجانی فرمود. آقای لاریجانی گوش بده، آیا این ترجمه‌یی که امروز دادند، تضمینی هست که چون گفتید مورد قبول دستگاه دیپلوماسی است، دیگه ترجمه درستی باشه، مگه همین هفته گذشته رئیس دستگاه دیپلوماسی ترجمه‌یی نیاورد تحویل داد، به همین آسانی ما گذشتیم که حالا آن ترجمه اشکال داشت، یک ترجمه بهتر، از کجا که همین ترجمه را یک کس دیگری نخواند و نگوید اشکال دارد. این برخورد سلطنت مآبانه با مجلس کردن است آقای ابوترابی. چه کسی تضمین می‌کند که این ترجمه همان ترجمه برگرفته از متن انگلیسی است. آقای ابوترابی چه مطلبی مهمتر از این توافقی که کردن، بر خلاف اصول متعدد قانون اساسی که یکیش همینه، من عرض می‌کنم یکیش همینه، اصل 139 می‌گیه صلح دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی یا ارجاع آن به داوری در هر مورد موکول به تصویب هیأت وزیران است. 
آقا شلوغ نکن آقای جلالی، بگذار عرض من تمام بشه بعد شما خود شیرینی‌ات را بکن. مجلس مسئول است رسیدگی کند، دو هفته است مطلب را تعویق می‌اندازید برای این‌که ترجمه مطلوب به‌دست برسد، کی تضمین می‌کند که این ترجمه مطلوب است. 
مردم بدانید مجلس تا امروز با برخورد سلطنت مآبانه‌یی که صریحاً رهبری منع کرد از دخالت در این مسأله فعلاً کنار گذاشته شده، در آینده چه موفق بشود، من نمی‌دانم، الآن آقای جلالی با هزار و یک ترفند آنچه که مورد تأیید رئیس آقای لاریجانی هست حتماً توجیه خواهند کرد. من سؤال کردم ترجمه هفته پیش را گفتید مطلوب نیست، کی تضمین می‌کنه این ترجمه مطلوب است. کی تضمین می‌کند این را». 
در این‌جا میکروفون کوچک زاده قطع شد و داد و بیداد و تشنج در مجلس ارتجاع شروع شد.


Monday, July 27, 2015

آغاز سفرهيئت هاي اروپايي به ايران


سفر موگرینی به تهران و ملاقات با مسئولان ۱۲۰هزار اعدام سیاسی و ۷۰۰ اعدام در ۶ماه اخیر


مشوق اعدامهای بیشتر و نقض ارزشهای دموکراتیک و حقوق‌بشری است و باید لغو شود

کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران با تأکید بر این‌که سفر پیش‌بینی شده خانم فدریکا موگرینی، نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی، به ایران و ملاقات او با سرمداران فاشیسم دینی حاکم، این رژیم را در ادامه شکنجه و کشتار تشویق و تشجیع می‌کند، همه مدافعان حقوق‌بشر، حقوق زنان و طرفداران دموکراسی را به اقدام فوری برای لغو این سفر فراخواند. این سفر و سفرهای مشابه به ایران تحت حاکمیت ملایان علیه مصالح ملی مردم ایران و اراده آنها برای سرنگونی این رژیم و استقرار دمو کراسی و حاکمیت مردمی در ایران است.

کسانی که خانم موگرینی با آنها ملاقات می‌کند همه از مسئولان 120هزار اعدام سیاسی و مسئولان قتل‌عام 30هزار زندانی سیاسی در تابستان 1988 هستند. عفو بین‌الملل در اطلاعیه 23 ژوییه خود نوشت: در نیمه اول 2015 حداقل 694 زندانی اعدام شده‌اند و افزود: «آمار سرسام‌آور اعدامها در ایران در نیمه سال تا کنون تصویری شوم از انجام برنامه‌ریزی شده قتل عمدی با تأیید قضایی در مقیاس انبوه توسط ماشین دولتی را رسم می‌کند... . به نظر می‌رسد که ما 1000 مرگ تأییدشده دولتی تا پایان سال را شاهد باشیم».

کسانی که خانم موگرینی در تهران با آنها ملاقات می‌کند بالاترین مسئولان صدور تروریسم و بنیادگرایی و کشتار مردم بیگناه در عراق و سوریه و یمن و لبنان هستند. آنها به‌خاطر جنایتهایشان در داخل و خارج ایران باید به اتهام جنایت علیه بشریت محاکمه شوند.

در 9ماهی که خانم موگرینی در میدان شومان مستقر شده است، حدود 1000 زندانی در ایران اعدام شده‌اند، زنان تحت شدیدترین فشارها قرار گرفته و اقلیتهای قومی و دینی با بیشترین سرکوب و تبعیض مواجه بوده‌اند اما خانم موگرینی حتی در حرف هم این جنایتهای روزمره را محکوم نکرده است. این برای اتحادیه اروپا که سنگ بنایش علیه فاشیسم و برای دموکراسی و حقوق‌بشر گذاشته شده، به واقع شرم‌آور است.

در حالی که خانم موگرینی به دستور ملایان یا برای خوش‌آمد آنها در دیدار با جانیان علیه بشریت مانند روحانی و رفسنجانی و ظریف و لاریجانی روسری بر سر می‌گذارد، همه روزه صدها زن شریف و آزاده ایرانی توسط عوامل همین جنایتکاران به بهانه آخوند‌ساخته بدحجابی دستگیر می‌شوند، جریمه می‌شوند و شلاق می‌خورند. این اقدام خانم موگرینی یک توهین آشکار به همه زنان ایران چه باحجاب و چه بی‌حجاب است.

کمیسیون خارجه شورا این سفر را قویاً محکوم نموده و از خانم موگرینی می‌خواهد اگر بر درد و رنج مردم ایران مرهم نمی‌گذارد دست‌کم بر زخمهای آنها نمک نپاشد. عموم مردم ایران به‌ویژه زنان و جوانان و زندانیان و خانواده اعدام شدگان از مدافعان حقوق‌بشر و حقوق زنان در سطح اروپا به‌ویژه ‌ایتالیا انتظار دارند برای متوقف کردن این سفر که خنجری علیه دموکراسی و حقوق‌بشر است اقدام کنند.

شورای ملی مقاومت ایران
کمیسیون خارجه
3مرداد 1394 (25 ژوییه 2015)

سوختن بیش از ۲۰هزار هکتار جنگلهای زاگرس در منطقه سردشت به دست سپاه پاسداران رژيم ايران


به‌دنبال آتش سوزیهای عمدی که به دست پاسداران رژيم ايران در جنگلهای منطقه سردشت ایجاد شده است تا کنون بیش از 20هزار هکتار از جنگلهای زاگرس در این منطقه خاکستر شده است. این آتش سوزیها از دوم مرداد 94 شروع شده و هم‌چنان در مناطقی ادامه دارد.


به روايت تصاوير

اگر ملتي چيزي را بر آزادي ترجيح دهد
همه چيز را از دست خواهد داد




Friday, July 24, 2015

جلوي معامله جديد بر سر پول نفت و حق مردم ايران را بگيريم

پس از انجام مذاكرات و انجام توافقات هسته اي، برخي دولتهاي غربي، معامله و سازش با رژيم جمهوري اسلامي را دوباره از سر گرفتند و به دنبال باز كردن راههاي جديد براي چپاول بيشتر و به توبره كشيدن خاك ايران هستند. البته خاكي كه هزاران بار توسط آخوندهاي دزد و غارتگر به تاراج رفته است اما براي ربودن نان از سر سفره مردم و بالا كشيدن حق آنان، گوي سبقت را از يكديگر ربوده اند. در ادامه همين سياست معامله و زد و بندهاي كثيف اقتصادي، هفته آينده لوران فابيوس، وزير امور خارجه فرانسه به ايران سفر خواهد كرد. سفري كه بسيار واضح است، براي معاملات كلان نفتي و كشيدن دست به سر و ريش آخوندها و مدره نشان دادن حاكميتي است كه مردم ايران را به خاك سياه نشانده است. به راستي هزينه اين معاملات از كجا تأمين ميشود؟ از فريادهاي كودكان خياباني و دستفروش، از جيب دختراني كه براي لقمه اي نان، ناگزير از تن فروشي هستند، از شرم پدري بر سر سفره خالي فرزندانش، از صداي در گلومانده زندانيان سياسي و  از آه دل ميليونها ايراني....
چندی پیش  حسن روحانی حل مشکلات را منوط به رفع تحریم‌ها کرده و گفته بود ”سرمایه بیاید مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل می‌شود“
ولي با وجود ادعاهای روحانی در مورد رفع تحریم‌ها و سرازیر شدن سرمایه! به نظر می‌رسد این امیدواری اگر نه واهی، بلکه به‌غایت خوش باورانه است، و روحانی توهمی را دامن می‌زند که بیشتر به سراب می‌ماند، و بیش از این‌که امید ایجاد کند منتهی به یأس و سرخوردگی خواهد شد.
واقعیت این است که غوغاسالاری باند رفسنجانی- روحانی و رسانه‌های وابسته به این باند در زمینه رفع تحریم‌ها و ورود سرمایه‌های خارجی، غیرواقعی، شیادانه و عوامفریبانه است. چرا كه اگر هم سرمايه گذاري در ايران انجام بشود، قيمت آن را بايد مردم بپردازند و پولهاي بيشتري به جيب آقايان و آقازاده ها سرازير ميشود
اولين شرط ورود سرمايه به هر كشور اين است كه آن كشور امنيت سرمايه گذاري را تضمين كند. در ايران آخوند زده، چه كسي اين امنيت را تضمين ميكند در حالي كه روزانه شاهد دزديهاي كلان اقتصادي و پرشدن جيب مشتي آخوند و خالي شدن سفره هاي مردم هستيم؟ 
مگر روحاني نگفته بود برنامه اقتصادی من حل معضل اشتغال به‌خصوص برای تحصیل‌ کرده‌ هاست؟
مگر بعد از رسيدن به پاستور نگفته بود دولت تدبیر و امید نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در این کشور حضور داشته باشد؟
دو سال از اين وعده هاي تو خالي گذشت و هم‌چنان بیکاری و فقر و فساد و فحشا، صدرنشین باقی ماندند. 
دولت آخوند شیاد، حسن روحانی که تا قبل از توافقنامه اتمی همه چیز را موکول به امضای آن می‌کرد، اکنون در مقابل خواستهای حق‌طلبانه مردم که چیزی جز آزادی و حداقل حقوق و منزلت اجتماعی خود را نمی‌خواهند، به غیر از سرکوب پاسخی ندارد. كه البته آن هم بي نتيجه است چون مردم ديگر چيزي براي از دست دادن ندارند. 
هر چند مشخص است که همه‌ی آخوندهای دزد و حریص از هر باند و دار و دسته‌ی نظام که باشند، سروته یک کرباسند و مقایسه کردن درجات بدبختی و فلاکتی که هر باند برای مردم ایران به ارمغان آورده از پایه یک قیاس بی‌اساس است، ولی یک نکته مهم را می‌شود از بین این اعترافها نتیجه گرفت! این‌که با کنار رفتن بهانه‌ها، زمان برخاستن فریادهای حق‌خواهی مردم به‌ویژه جوونهای ایران فرا رسیده است. حق گرفتني است و بايد براي گرفتن اين حق، برخاست و آن را فرياد كرد. 


Thursday, July 23, 2015

رژیم آخوندی از ترس خیزش دوباره معلمان حدود 130تن از دستگیر ‌شدگان را آزاد کرد

رژیم آخوندی در وحشت از عواقب دستگیری گسترده معلمان در تهران در روز چهارشنبه، مجبور شد عصر همان روز 130تن از دستگیر ‌شدگان را آزاد کرد. 
در تجمع اعتراضی روز چهارشنبه معلمان در مقابل مجلس ارتجاع، تجمع‌کنندگان که خواستار آزادی معلمان زندانی و تأمین حداقل حقوق خود بودند، مورد یورش یگان ویژه و نیروهای امنیتی قرار گرفتند و تعداد زیادی دستگیر شدند. 
دستگیر ‌شدگان به نقاط مختلف از جمله بازداشتگاه وزرا در تهران منتقل شدند. این دستگیریها باعث خشم و نارضایتی گسترده‌تر معلمان شد. رژیم آخوندی از ترس تجمعها و اعتراضهای بعدی عصر چهارشنبه حدود 130تن از دستگیر ‌شدگان را آزاد کرد.

مریم رجوی: درود به معلمان شجاع و آزاده ایران و فراخوان برای همبستگی و حمایت از خواستهای معلمان


خانم مریم رجوی ، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، به معلمان آزاده‌ و شجاعی که امروز برای برپایی یک اجتماع اعتراضی در برابر ساختمان مجلس ارتجاع به پاخاستند درود فرستاد و عزم و پایداری آنها را که از سال‌ گذشته تا کنون چند رشته اعتراض و اعتصاب‌ سراسری برپا کرده‌اند، ستود.
وی افزود: مقابله سرآسیمه قوای سرکوب که با دستگیری خواهران و برادران معلم ما تلاش کردند مانع تشکیل گردهمایی آنها شوند، شکنندگی رژیم ولایت‌فقیه را به‌خصوص پس از عقب‌نشینی اجباری از پروژه‌های ضد‌مردمی اتمی نمایان می‌کند.
خانم رجوی خاطرنشان کرد دیکتاتوری فاسد و غارتگر آخوندی که سرمایه‌های ملت ایران را صرف سرکوب و بحران‌سازی و صدور تروریسم و پروژه‌های اتمی می‌کند و دولت آخوند شیاد حسن روحانی که تا قبل از توافقنامه اتمی همه چیز را موکول به امضای آن می‌کرد، اکنون در مقابل خواستهای حق‌طلبانه یک میلیون معلم که چیزی جز آزادی و حداقل حقوق و منزلت اجتماعی خود را نمی‌خواهند، به غیر از سرکوب پاسخی ندارد.
مریم رجوی هموطنان و به‌ویژه جوانان و دانش‌آموزان و دانشجویان کشور را به همبستگی با معلمان و فرهنگیان آزاده فراخواند و تأکید کرد رژیم ضدبشری ولایت‌فقیه با همه جناح‌های آن که زیر فشار اعتراضها و نارضایتی عمومی بر سر برنامه اتمی زانو زد، بی‌تردید در مقابل جنبش اعتراضی معلمان، کارگران، دانشجویان و مقاومت عموم ملت ایران برای کسب آزادی و دموکراسی آینده‌ای جز شکست و سرنگونی نخواهد داشت.

31تیر 1394 (22 ژوییه2015)

علت عقب نشيني خامنه‌اي و خوردن جام زهر چه بود؟


خامنه‌اي نه از تمايل بلكه به اجبار تن به اين توافق داد چرا كه بشدت نگران وضعيت انفجاري جامعه و شكل گيري قيامهايي مشابه سال 1388 بود. آثار فرساينده تحريمها و شكستهاي رژيم در منطقه خامنه‌اي را مجبور به اين روند و اين عقب نشيني استراتژيك نمود. 
البته ترديدي نيست كه اگر كشورهاي 1+5 قاطعيت بيشتر بخرج مي‌‌دادند، رژيم هيچ چاره‌اي جز عقب نشيني كامل و دست كشيدن دائمي از تلاش براي دستيابي به بمب اتمي و مشخصاً دست برداشتن از هرگونه غني سازي و تعطيل كامل پروژه‌هاي بمب سازي و سركشيدن زهر قوي تر نداشت. 

Wednesday, July 22, 2015

اجتماع معلمان سراسر ايران مقابل مجلس - کانون معلمان در تبعید

اجتماع معلمان سراسر کشور مقابل مجلس درحال شکل گیری است. 
معلمان کرمانشاهی نخستین گروهی بودند که به مقابل مجلس رسیدند. 
از برخی معلمان هم که در پارک شهر در نزدیکی مجلس منتظر آغاز تجمع هستند خبر می رسد که نیروهای انتظامی از آنها خواسته اند که متفرق شوند .
وحشت رژیم از تجمع معلمان به آنچنان درجه ای رسیده است که بشدت مانع از فیلمبرداری می شود
چون وحشت دارد که با پخش ویدئوها مردم بیشتری به سمت مجلس اسلامی حرکت کنند .
مقابل مجلس اسلامی جمعیت زیادی حضوردارد و هر دقیقه به تعداد آنها اضافه می شود. 
ماموران رژیم از شب قبل توسط نیروهای بسیج آموزش و پرورش و حراست ادارات به معلمان عضو 
کانون صنفی در تهران تلفن زده و آنها را تهدید کرده اند که در تجمع 31 تیر شرکت نکنند ! 
اگر دستگیر شوند ، زندان و ... در انتظار آنها خواهد بود . 
در اطراف ایستگاه مترو ماموران زیادی را بسیج کرده اند تا شرکت کنندگان در تجمع را بترسانند ! 
اگر معلمان در تهران و شهرستانها می ترسیدند که شرکت نمی کردند !!!
حضور گسترده زنان در صف اول، رنگ دیگری به این تجمع اعتراضی می بخشد .
پایداری رمز پیروزی است .
کانون معلمان در تبعید 


مبارزه چيست؟

شايد كلمه مبارزه بخاطر اينكه زياد تكرار ميشود بنظر برسد كه كلمه آشنا و شناخته شده اي است وكسي نيست كه آن را نشناسد. درظاهر هم همينطور است وقتي به كسي ظلم ميشود اعتراض ميكند و بسته به توانمنديش هركاري از دستش برايد و به هر شكلي كه درمقدوراتش باشد عمل ميكند و اين يعني مبارزه . بنابراين شايد آشناترين كلمه و شناخته شده ترين موضوع اجتماعي باشد.
اما از شما چه پنهان مبارزه برغم اينكه متداول ترين موضوع اجتماعي است اما ناشناخته ترين است. شايد تعجب كنيد.ولي وقتي درسال 42 كارنامه مبارزه مردم ايران از صدر مشروطه به اين طرف توسط محمد حنيف بنيانگذار سازمان مجاهدين مورد بررسي قرار گرفت عدم آشنايي مبارزه« بعنوان فن و تكنيكي» براي تغيير شرايط جامعه تا تغيير يك رژيم از مهمترين واصليترين مشكل رهبران سياسي آن دوران بوده است و به همين دليل اولين جزوه اي كه عضو مجاهدين درسازمان خوانده و ميخواند جزوه اي است تحت عنوان «مبارزه چيست؟».
اجازه بدهيد اين موضوع كه تعجب شما را حتما برانگيخته باز كنيم. بهترين كار اين است كه به چند نمونه از مبارزات سياسي  از زمان  مشروطه تا امروز اشاره كنيم و شما هم به اين نمونه ها خوب دقت كنيد. شايد ابهام رفع شود.
در صدر مشروطه سردار و سالار ملي ستارخان و باقرخان با نيرويي اندك سرانجام در اوج فداكاري و پايداري و درحاليكه استبداد محمدعلي شاه همه استانهاي ايران را سركوب وتسليم كرده بود, توانستند نيروهاي اعزامي حكومت استبدادي  را شكست وفراري دهند و تبريز را آزاد كنند. به دنبال آن و در مدتي كوتاه شهرها يكي پس از ديگري بپاخاسته و سرانجام تهران هم آزاد و شاه به سفارت روس فراركرد و انقلاب پيروز شد. ولي آنچه مايه شگفتي است اينكه كسي نخست وزير انقلاب شد كه از طرف شاه به تبريز براي سركوب ستارخان ويارانش يورش برده بود و لي درمقابل مقاومت ستارخان و يارانش عقب نشست و به شهر خودش رشت رفت. حال اين عامل استبداد رئيس انقلاب مشروطه شد. 
نهضت ملي ايران به رهبري دكتر محمد مصدق نيز درحاليكه يك حكومت ملي و با پشتوانه تمام عيار مردم بود، اما طي يك توطئه ارتجاعي و استعماري تعداد   50  اوباش چاقو كش, ضمن يك بعد از ظهر (28 مرداد) و درحاليكه شاه به خارج فرار كرده بود  توانستند حكومت ملي را ساقط و مصدق را دستگير نمايد.
همچنين درسال 42 كه سراسر ايران تظاهرات عليه شاه بود, شاه بايك سري دستگيري و چند مانور توانست مبارزه را تا سالها خاموش كند و هيچكس حاضر نبود پابه صحنه سياسي بگذارد. درحقيقت رهبران سياسي نتوانستند توطئه هاي شاه را خنثي كنند.
 باتوجه به اين نمونه هاي روشن مي توانيد بگوييد علت اين شكستها چه بود ؟ 
محمد حنيف نژاد ,  بنيانگذار كبير سازمان,  با مطالعه مبارزات مردم از مشروطه  تا 15 خرداد سال 42, به اين  نتيجه رسيد كه رهبران به مبارزه بعنوان يك عمل پيچيده و قانونمند نگاه نميكردند و دانش آن را نداشتند.  درنتيجه با شكستهاي پي در پي  مواجه مي شدند.
حنيف كبير سازمان مجاهدين خلق ايران را بر اين پايه بنيانگذاري كرد كه « مبارزه يك فن است و مثل همه فنون دقيقا به دانش احتياج دارد». بخصوص بدليل اينكه جامعه حساسترين و پيچيده ترين پديده است و به دانش و تخصص بيشتري نيازدارد. او گفت: كار اول ما كسب صلاحيت رهبري مبارزه است و شكستهاي گذشته قبل از هرچيز بدليل نداشتن دانش مبارزه توسط رهبران سياسي بوده است. 
همانطور كه گفتم هيچ پهنه اي در جهان هستي از جامعه پيچيده تر و در ضمن قانونمند تر نيست و اين يعني كه اگر اين پديده را بشناسيم و قانونمنديهايش را در آوريم بي ترديد موفق ميشويم. و الا قانونمند شكست خواهيم خورد.
مهمترين و تعيين كننده ترين پيام تاريخ مبارزه صد ساله ايرن  اين است: «مبارزه يك فن است و نياز به دانش دارد».
خواهش ميكنم اين جمله را در هر جايي كه زنان ومرداني هستند كه  عزم جزم دارند كه جامعه را تغيير دهند,  با خطي خوانا نوشته و به همه جا بچسبانيد.
كافي است با همين چراغ كه حاصل  خون شهدا و شكنجه  زندانياني سياسي است وارد صحنه جامعه شويم تا راه را از بيراهه بشناسيم. خوب اگر مبارزه فن و آنهم پيچيده ترين فن است بي ترديد نياز به آموزش دارد تا قوانين واصول حاكم بر تغيير جامعه مورد نظر را بياموزيم .
براي آموزش نياز به مربي و آموزگاراني داريم  كه صلاحيتشان را  در صحنه عمل و مبارزه اجتماعي نشان داده باشند. ( عملا قوانين را شناخته و درتغيير جامعه موفق بوده اند).
دراين رابطه اولين سوال اين است كه آموزگار ومربي و رهبري  وجود دارد؟ اگر دارد كيست و كجا است؟ 
پاسخ اين سؤال را امروز بعد از 120 سال تجربه درميدان مبارزه براي آزادي ميدهيم ونه در ابتداي كار. تصور كنيد كه در ابتداي راه بوديم. چه كسي و كدام جرياني را ميتوانستيم بعنوان معلم و مربي تغيير جامعه و بعبارت ساده تر رهبري مبارزه انتخاب كنيم؟ قبول داريد كه جواب اين سؤال در ابتدا و در صدر مشروطه وحتي در زمان تأسيس سازمان يعني 44 سال قبل خيلي سخت و شايد دست نيافتني بود؟ اما امروز چطور؟ 
راه دور نرويم  اگر توانستيد تاريخچه سازمان را مطالعه كنيد و ببينيد كه حنيف كبير چگونه از صدر مشروطه تا سال42 را جمع زد و از دل آن سازماني را تأسيس كرده است كه امروز پنجاهمين سالش را ميگذراند . سازماني كه روز به روز منسجم تر، مستحكم تر و قويتر و  بلحاظ ايدئولوژيك يكدست تر، بلحاظ خطي متحد تر  و راه  روشن تر و بلحاظ سياسي قله هاي پيروزي را درعرصه هاي مختلف عليه دشمن اصلي مردم ايران يعني رژيم آخوندي فتح كرده و ميكند.
بياييم در همين دوره 36 ساله خميني و رژيم آخوندي كارنامه اشخاص و يا جريانهاي كوچك و بزرگي را كه به ميدان مبارزه براي آزادي آمدند  بررسي كنيم. 
امروز بعد از 30 سال بركسي پوشيده نيست كه حاكميت مطلقه فقيه يك ذره  براي مردم حق رأي و آزادي قائل نيست . حتي مردم در داخل خانه هايشان آزاد نيستند و نميتوانند هر فكري را داشته باشند .حتما اعتراض منتظري را به خميني شنيده ايد كه چرا مجاهدين را اعدام ميكني اينها يك طرز فكر هستند.  ولي خميني آنقدر  قتل عام كرد كه منتطري دوام نياورد وگفت  چرا افرادي كه هنوز محاكمه نشده اند و چرا كساني را كه قضات خودت تشخيص داده اند كه تبرئه شدند را اعدام ميكني؟ و خميني او را بعنوان سفيه عزل كرد. 
بنابراين با شاخص مبارزه براي  آزادي عليه  استبداد مطلق،  آنهم باچنين جانيان حاكم,  جاي هيچ شكي نيست كه نميتوان در زيرحاكميت اين رژيم بود و مبارزه !!!!! كرد. واگر در زير حاكميت اين رژيم خونخوار و وحشي جرياني و شخصي به ادا و اطوارهايش اسم مبارزه با رژيم براي آزادي بگذارد، ترديدي نيست كه جز نيرنگ و خيانت چيزي نيست. 
بنابراين دوستان  با اين چراغ راه و اين شاخص يكباره  دست تمام كساني كه زير حاكميت اين رژيم ادعاي تغيير آن را دارند  رو ميشود و بايد آنها را كنار گذاشت. چرا كه يا  آگاهند  و خيانت ميكنند و  يا نا آگاه كه كاري به آنها نداريم.
يكي از عارضه هاي  مبارزه بدون دانش، افتادن در دست اندازهاي شياداني است كه براي توجيه خود به يكسري مبارزات فرعي مي آويزند. (مثل همه آنهايي كه مدت 8 سال فريب خاتمي را بعنوان اصلاح طلب خوردند).
ملاحظه ميكنيد كه مبارزه تا زماني كه  بمثابه يك فن مورد توجه قرار نگيرد و قوانين آن آموزش داده نشود, ناشناخته است و در صحنه جامعه شاهد بوديد كه چگونه شيادي مثل خاتمي نسلي را فريب  ميدهد و بعد از سالها جامعه دانشگاهي با شعار فريب بس است , دروغ بس است او راطرد ميكند. درحاليكه درست يك روز بعد از غصب مقام رياست جمهوري خاتمي در سوم خرداد 76 ، رهبر مقاومت اعلام كردند كه آخوندها سر وته يك كرباسند , فريب نخوريد كه افعي هرگز كبوتر نمي زايد.
خواهشي كه دارم اين است كه بجاي پرداختن و فكر كردن روي يك فرد و يك جريان,  قبل از هرچيز به قوانين حاكم بر مبارزه 
 فكر كنيد و با آن شاخصها موضوعات جامعه را بررسي كنيد. چه بسا در بهترين حالت به اين برسيد كه اين فرد يا اين جرياني كه در داخل عليه رژيم و  ديكتاتوري فعال است , واقعا رژيم را نشناخته است و چه بسا رژيم غير مستقيم از اين  فرد يا جريان  اين سوء استفاده را ميكند كه آنها كه دنبال تغيير هستند ذهنشان به سمت تنها راه اصلي يعني سرنگوني نرود و يا اين شك و شبهه در اذهان ايجاد شود كه چه بسا رژيم ديكتاتور هم نيست و بدينوسيله روي جناياتش سرپوش بگذارد. 
امروزه فكر ميكنيد دانشجويان , كارگران , معلمان و ...كم تظاهرات و فعاليت ميكنند؟ اما آيا براي آنها روشن هست كه مبارزه قانونمند است و متخصصش را مي خواهد؟  آنوقت تصور كنيد كه اگر اين درياي انرژي كه عليه رژيم تظاهرات ميكند قانونمند حركت ميكرد و زير رهبري يك رهبر ذيصلاح كارش را پيش ميبرد,  رژيم چقدر سريعتر سرنگون مي شد. اما بدليل اينكه  مبارزه براي تغيير رژيم بعنوان يك فن ,  ناشناخته است,  چه اندازه انرژيها ضايع ميشودند.
برگرديم به حرف اصلي. بين راه ها, جريانات و شخصيتهايي كه مدعي تغيير رژيم ولايت فقيه هستند، كارنامه شان چگونه است؟  هر كدام كه ضربه  محكمتر به رژيم زده است وخودش استحكام بيشتري پيدا كرده است معلوم است كه قانون تغيير را بهتر و بهتر  شناخته و نسبت به ديگران از صلاحيت بيشتري برخوردار است و بايد قانون حركت را از او يا آن جريان وسازمان بياموزد. 
چه سازمانها و جريانهايي را مي توانيد نام ببريد؟ 
« كارنامه آنها بايد شامل ضرباتي باشد كه عمر اين رژيم را كوتاه كند »
بايد دنبال جرياني باشيم كه بكمك بگيريم و قدري از اين بار سنگين را بردارد. 
بنابر اين: 
 اولين وظيفه هر انسان آزاده يافتن رهبري ذيصلاح و راه درست است  , بعد بايد كه قبل ازهرچيز خود آموزش ديده و به راه وچاه مسلط شود. حتما متوجه شديد كه برغم اينكه ظاهر مبارزه براي همه آشنا است اما شناخت قانونمندي مبارزه كجا و واكنشها وعكس العملهاي عاطفي كجا؟ از شما ميخواهيم كه مستمرا بر دانش خود بيفزاييد تا بتوانيد تأثيرگذارتر باشيد.

Tuesday, July 21, 2015

علت اصلى خسارتهاى ناشى از سيل چه بود؟


از روز گذشته بارش باران در چند استان شروع شده كه منجر به جارى شدن سيل گرديد. خسارتهاى وارد شده در شهرهاى مختلف بسيار زياد است. تعدادی از هموطنان جان باختند و شماری نیز مفقود شدند.
سیل تنها در مسیر جاده کرج ـ چالوس باعث مرگ 5 هموطن شد. 12تن نیز مفقود هستند. بنا‌ به اعلام رسمی تا کنون ۴۰ دستگاه خودرو، تعدادی از خانه‌های مردم و سه پل تخریب شده‌اند. 
همينطور در ساير شهرها خسارات سنگینی به مغازه و خانه‌های مردم وارد کرده است، کارگزاران حکومتی عاجز از هر گونه خدمات به مردم، همه چیز را به عهده مردم ول کرده‌اند، سطح شهر سقز پر از زباله‌های ناشی از سیل است، آب و برق مردم قطع شده است، و مردم با دیدن بی‌عملی کارگزاران حکومتی مقابل فرمانداری و شهرداری و در نقاط مختلف این شهر تجمع اعتراضی برپا کردند.
اولين سؤالى كه ذهن هر ايرانى را به خود مشغول ميكند اين است كه در ايران چرا؟ در كشورى روى درياى نفت، با اين همه سرمايه و معادن، چرا مردم در مقابل يك سيل، يا توفان خاك و وقايعى از اين دست، تا اين حد آسيب پذيرند؟ 
چرا بعد از اين ساليان، زيرساختهاى شهرى حتى به قدرى نيست كه از مردم در برابر كمترين سوانح طبيعى حفاظت كند؟ 
علت اصلى را بايد در حاكميتى جستجو كرد كه به جاى پرداختن به درد واقعى مردم، تمام سرمايه كشور را در اين ساليان به تاراج داده و خرج اتمى يا مهره هاى سركوب و سپاه پاسداران كرده است. 
يكي از كارگزاران رژيم روز دوشنبه 29تیر اذعان کرد که علت اصلی خسارتهای ناشی از سیل فرسودگی زیر ساختهای فاضلاب و مسیلهای شهر بوده است.
در كردستان نيز، خسارات قابل توجهی به محلات و بازار این شهر وارد شده به‌صورتی‌که تقریباً 20 تا 100 درصد اماکن این شهرستان از نظر محتویات داخل مغازه‌ها دچار خسارت شدند و به اموال مردم از جمله تعداد زیادی خودرو و موتورسیکلت آسیب جدی وارد شده است. و علت اصلى اين همه ويرانى چيزى نيست جز شبکه فاضلاب شهر، و نبود سیستم تخلیه 

واقعیت این است که نظامی که از پایه بر دجالیت و چپاول بنا شده است، تمام ارگان‌های آن نيز با هر نام و نشانى، تنها زمينه هاى مناسبى هستند براي خوردن اموال مردم و نهادينه كردن غارتگرى.
تمام هزينه هايي كه بايد صرف بهداشت و درمان، آموزش، زيرساختهاى شهرى، كارخانجات و رفاه و آسايش مردم شود، به جيب مهره هاى حكومت سرازير شده است. به عنوان مثال تنها در طى هفته گذشته، ناصر سراج رئیس سازمان بارزسی رژیم روز سه‌شنبه 23تیر از یک فقره فساد مالی 700میلیارد تومانی خبر داد.
وی از اعلام هویت فرد فاسد و جزییات این دزدی خودداری کرد و گفت: فردی با تشکیل شرکتهای صوری و کاغذی موفق شده است وامهای سنگینی بگیرد و این پرداختها با علم و آگاهی به موضوع صورت گرفته است.
در دولت ”اعتدال و امید ” آخوند حسن روحانی، موارد بسیاری از دزدی‌های نجومی و فسادهای هزاران میلیارد تومانی رو می‌شود که آن روی سکه ظلم و ستمی است بر مردم ميرود و اين در حالى است كه هيچ رسيدگى به خسارتهاى ناشى از سيل، از طرف حكومت نشده، بلكه مردم شهرهاى مختلف به حال خود گذاشته شده اند. 

Sunday, July 19, 2015

سيد على پاتیل زهر اتمی را به لب برد و لاجرعه سر کشید

سرانجام خامنه‌ای با اقتدا به امام آبرو باخته خود - و نه البته با صراحت او - پاتیل زهر هلاهل اتمی را به لب برد و لاجرعه سر کشید. آن هم در تیرماه و گرماگرم تموز؛ ماهی که در آن خمینی نیز مجبور به سرکشیدن جام زهر آتش‌بس شده بود؛ و شگفتا که ساقدوش هر دو زهر، هاشمی رفسنجانی، تشخیص دهنده مصحلت نظام و تابوشکن رابطه با آمریکا بود.
اینکه به قول ورق‌پاره رسالت، جای «جشن» دارد یا «عزا»، بماند اما در دوران «پسا زهر نوشی» بررسی چند نکته و تعمق در چند این‌همانی در وضعیت رژیم ضروری است.
خمینی با شعار دجالگرانه «جنگ جنگ تا پیروزی»، یا «جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان» هشت سال به جنگ ضد‌میهنی ادامه داد. این جنگ به قول رفسنجانی، یک میلیون کشته، دو میلیون زخمی و هزار میلیارد دلار خسارت در طرف ایران به جا گذاشت. در شرایطی که همه خواهان صلح بودند خمینی می‌گفت: «صلح، دفن اسلام است»، و البته راست هم می‌گفت؛ زیرا ولایت منفور و ضحاک وار خود را جز از طریق به کام مرگ فرستادن جوانان ایران نمی‌توانست حفظ کند.
شکست در کربلای 4 و 5 شروع به گل نشستن چرخهای ماشین جنگی رژیم بود. این در حالی بود که خمینی سال 65 را سال تعیین سرنوشت عراق اعلام کرده بود و می‌خواست حکومت اسلامی در سرزمین رافدین دایر کند! این به‌خاطر پیروزی او در فاو بود، و این پیروزی منخرینش را پر از باد کرده بود. در آخر سال صحنه برعکس شد. زیرا با تشکیل ارتش آزادیبخش و سلسله پیروزیهای آن، ورق جنگ به ضرر رژیم چرخید تا جایی که دولت وقت عراق شروع به ضدحمله کرد و فاو را پس گرفت. پس از آن رژیم مجبور شد از حلبچه نیز عقب‌نشینی کند.
در نقطه شکست کامل و ترس از رسیدن ارتش آزادیبخش به پشت دروازه‌های تهران، خمینی از غلط کرده پشیمان شد:
«قبول این مسأله برای من از زهر کشنده‌تر است... از هر آنچه گفتم، گذشتم و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردم».
با توجه به آنچه گذشت می‌توان گفت:
رژیم به‌رغم شعارهای خر رنگ‌کن و بسیجی فریب، مانند «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم»، یا «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» و... در نقطه استیصال، اهل سرکشیدن جام زهر است؛ یعنی انتخاب بین بد و بدتر.
این جا خالی دادن در سر بزنگاه، پیامدهای استراتژیک برای او به‌دنبال دارد. باعث ریزش بدنه سرکوب، و به میدان آمدن هر چه بیشتر عنصر اجتماعی می‌شود.
عامل تعیین‌کننده در تحمیل جام زهر به رژیم در هر دو مورد، مقاومت ایران بوده است. در هر دو جام زهر، رژیم در هراس از عملیات سرنگونی و نیز خیزش فراگیر توده‌یی، دست بلند کرده است. این مقاومت ایران بود که جنگ ضدمیهنی را به طناب داری برای رژیم تبدیل کرد. تا جایی که او برای خلاصی از آن، به زهر آتش‌بس تن داد و باز این مقاومت ایران است که رژیم را در تله اتمی وادار به نوشیدن زهر نمود.
رژیم نه از موضع برد، بعکس در موضع باخت کامل، برای باز کردن «طناب دار» از گلوی اقتصاد در گل خلیده خود، و دور کردن خطر سرنگونی تن به نوشیدن زهر داده است.
آن که خمینی بود و به‌اصطلاح امام مستضعفان! و با یک خرناس می‌توانست باندهای رژیم را به جای خود بنشاند، نتوانست از این زهر جان سالم بدر ببرد، این‌که خامنه‌ای است و ولی‌فقیه یک شبه، جای خود دارد.
شکست در جنگ و به‌دنبال آن مرگ خمینی، به محاق رفتن خط امام را به‌دنبال داشت. شکست در پیشبرد پروژه ضدمیهنی اتمی نیز، باند ولی‌فقیه را به واپس تمرگیدن، و واگذاری هژمونی مجبور خواهد کرد، و چیزی جز سماق مکیدن حسرت‌بار نصیب کیهان شریعتمداری و دلواپسان انگشت به دهان نخواهد کرد.
اگر چه این توافق راه رسیدن رژیم به بمب را نخواهد بست اما این عقب‌نشینی مفتضحانه خامنه‌ای، در مثل مانند وضعیت گرسنه مشرف به موتی است که برای زنده ماندن، اعضای بدنش را جدا می‌کند و یکی یکی می‌خورد. آثار عقب‌نشینی از اصول و خطوط استراتژیک فقط در رأس رژیم خلاصه نمی‌شود، از آنجا به بدنه نظام و سپس به جامعه ملتهب و آتشفشانی ایران سرایت پیدا خواهد کرد.
پاسخ متقابل مقاومت ایران به مانور فریبکارانه پذیرش آتش‌بس در سال 67 عملیات کبیر فروغ جاویدان بود؛ عملیاتی با هدف سرنگونی، این بار نیز این ارتش قیام است که با تأسی به ارتش آزادیبخش و نقش کانونی آن، به میدان خواهد آمد و آتشفشانی مرگ آفرین را دامنگیر رژیم خواهد کرد؛ آتشفشانی که از هم‌اکنون می‌توان بارقه‌های آن را به چشم دید.

Tuesday, July 14, 2015

افزایش حفاظت مقر خامنه‌ای بعد از اعلام توافق هسته‌ای


تهران - 23تیر 94 - در پی اعلام توافق هسته‌ای رژیم، یگانهای گارد ویژه منطقه پاستور که مقرخامنه‌ای است را تحت حفاظت مضاعف گرفتند، همچنین نقاط حساس شهر پر از واحدهای یگان حفاظت و یگان ویژه ضدشورش نیروی انتظامی شد. 
بر اساس گزارشهای رسیده در اغلب میدانها از جمله در میدان انقلاب، میدان آزادی، میدان امام حسین، چهارراه مصدق، نیروهای سرکوبگر مستقر شده‌اند. همچنین در خیابان منوچهری و چهارراه استانبول، میدان ولیعصر تهران هم نیروهای یگان ضدشورش نیروی انتظامی مستقر شدند. 
در هر کوچه از خیابانهای این محدوده، حدود 10 موتورسوار یگان یکم نیروی انتظامی مستقر شده‌اند. 
گشت زنی نیروی انتظامی در خیابانها به‌صورت مدام جریان دارد.


وقتی شور همدلی و همياري غوغا می‌کند

سيماي آزادي تلوزيون ملي ايران كه سيما و صداي واقعي مردم ايران را منعكس مي كند سالانه از مردم شريف ايراني همياري مي طلبد و دست خود را به سويشان دراز مي كند و اين را افتخار خود مي داند كه تنها به پشتوانه مردم ايران توانسته هر سال
 قوي تر و رساتر از قبل صداي خلقش را منعكس كند 



امسال هم   هجدهمين گلريزان آزادي  براي روزهاي 2 تا 4 مرداد اعلام شده است كه از شما دوستداران آزادي ايران و ايرانيان ميخواهم كه در اين گلريزان آزادي چه مالي و چه معنوي (حتي  نامه هاي پرمهر خودتان و دعاهايتان كه هميشه بدرقه راهمان در اين مسير است از ما دريغ نكنيد 
در هفدهمين همياري كه در بهمن ماه گذشته برگذارشد يكي از شاعران مقاومت ايران بعد از صحنه هاي پرشور تماس  هواداران و صبحتهاي مردم شريف ايران در برنامه ارتباط مستقيم و نامه هاي پر مهر آنها كه توسط مجري از روي نت بوك خوانده مي شد اين چنين سرود:

به شاعران نیازی نیست
آنگاه که
شور همدلی غوغا می‌کند
و
هر کلام، شعریست
به نسیم نیازی نیست
  وقتی
     نفسها
این‌چنین عطر عشق می‌پراکنند.
به آفتاب چه حاجت؟
وقتی
محبت این‌چنین آتش می‌پراکند؟
به ابر نیازی نیست
وقتی چشم از شور دوستی گریه‌اش می‌گیرد.
منتظر بهار بودم
که گلهایی را تماشا کنم
        اما گلریزانی را دیدم
تنها در صداهایی که به گوش می‌رسید.
و گوشهایم، «می دید»
دلم «می دوید»
و قلبم زیبایی را «می نوشید».
و از خود پرسیدم
دیگر از چه چیز بیشتر می‌توان لذت برد؟
وقتی که صدای انسان می‌تواند
پیاپی شرابهای شیرین در جان تو بریزد
و جام نگاه،
دیگر از چه چیز می‌تواند پر شود
وقتی تماشا بیداد می‌کند
در آن شور همدلیها
من چه چیزها که نشنیدم
پیام حکیمی
بر زبان کودکی روان می‌شد
و سرود چریکی
بر کلام مادری.
شهیدان
با دستهای زندگان
به کمک شتافته بودند
پیرمردان سوگند وفاداری می‌خوردند
و مرگی بر دار
هزاران میلاد زندگی به ارمغان می‌آورد
سعدی را صدا کن
زیرا سخن از بهاری که دلها آفریدند
گلستان دیگری بود
که تمامش نمی‌توانم کرد
پس به آخرین بیت آخرین فصل این گلستان گوش کن:
«من کینه را دیدم
که در پای محبت
از شرم می‌گریست.
و از دلهای جانیان بیزاری می‌جست».

بعد از توافق زمان بپا خاستن براي سرنگوني حاكميت نامشروع آخوندي فرا رسيده است

زمان حسابرسي از اين رژيم ضد ايراني و بپا خاستن براي سرنگوني حاكميت نامشروع آخوندي فرا رسيده است


مريم رجوي:
دور زدن 6قطعنامه شوراي امنيت و يك توافق بدون امضا  راه فريب كاري ملايان و دستيابي به بمب اتمي را نمي بندد
اما زهر اتمي و عقب نشيني خامنه اي از خط قرمزهايش هژموني او را در هم مي شكند و تماميت رژيم  را متزلزل ميكند

خانم مريم رجوي رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران توافق اتمي بين رژيم آخوندها و كشورهاي 5+1 را برغم همه كمبودها و امتيازهاي ناموجهي كه در آن به رژيم ملايان داده شده است، يك عقب نشيني تحميلي و نقض خط قرمزهاي اعلام شده از سوي خامنه اي توصيف كرد كه در 12سال گذشته بارها و از جمله در هفته هاي اخير مكررا بر آن پا فشاري كرده بود.
خانم رجوي تصريح كرد كه دور زدن 6قطعنامه شوراي امنيت و يك توافق بدون امضا كه الزامات يك معاهده رسمي بين المللي را ندارد، البته راه فريبكاري ملايان و دستيابي آنها به بمب اتمي را نمي بندد. با اين همه همين ميزان عقب نشيني،  هژموني خامنه اي را همچنان كه مقاومت ايران از قبل خاطرنشان كرده است، در هم مي شكند و تماميت فاشيسم ديني را تضعيف و متزلزل ميكند.
اين عقب نشيني كه كارگزاران نظام از آن به عنوان جام زهر اتمي نام مي برند، ناگزير به تشديد جنگ قدرت در رأس رژيم و  بر هم خوردن تعادل دروني آن عليه ولي فقيه فرتوت راه مي برد. جنگ قدرت در راس رژيم به تمامي سطوح آن تسري پيدا ميكند. از اينرو مضمون و ساختار توافق مزبور را به اختصار مي توان «باخت-باخت» توصيف كرد.
خانم رجوي با يادآوري اين حقيقت كه مقاومت ايران، نخستين افشاگر پروژه ها و مراكز و پنهان كاريهاي اتمي رژيم طي سه دهه گذشته بوده است، افزود: تن دادن خامنه اي و رژيمش به همين توافق نيز از  وضعيت انفجاري جامعه ايران، آثار فرساينده تحريمها، بن بست سياست رژيم در منطقه و همچنين نگراني آن از تشديد شرايط توافق نامه از سوي كنگره آمريكاست.

Monday, July 13, 2015

در كمپين ”نه به اتمي آري به ايران آزاد و دمكراتيك” شركت كنيد

اين روزها، وحشت عواقب بعد از ضرب الاجل، سر تا پاي نظام را فرا گرفته و هر يكي از باندها به نوعي اين تشويش و درگيري را به عناوين مختلف بازگو ميكند چرا كه پیامدهای این تحول، چه به خوردن زهر بيانجامد و چه به‌متوقف شدن مذاکرات منجر شود، تأثیرات کیفی بر آینده رژیم دارد.
شايد بتوان شرايط اين دوران كه خامنه اي با آن دست و پنجه نرم ميكند، به نوعي به اواخر عمر خميني تشبيه كرد كه پس از امضاي قطعنامه598 و سركشيدن جام زهر در سال67، نظام ولايت فقيه از يك ديكتاتوري تك پايه مذهبي به شكل دو سره در آمد و شكاف عميقي سر تا پاي نظام را فرا گرفت. 
و حالا باز هم شاهد هستيم كه در آستانه مذاكرات، در حالي كه خامنه اي در بحران ناشي از تحريمها و اوضاع داخلي از يك سو و فشارهاي بين المللي و حملات جناح رفسنجاني از سوي ديگر گير كرده، مجبور است خودش را بر سر خوردن يا نخوردن جام زهر، تعيين تكليف كند. 
از حرفهای روحانی و موضع‌گیریهای سایر مهره‌های نظام هم که این روزها به وفور در رسانه‌های رژیم منعکس می‌شود، روشن است که وحشت از پیامدهای بعد از ضرب‌الاجل اتمی یا به‌قول روحانی دوران «پسا مذاکرات» در درون رژیم تا چه حد است؟
خامنه اي براي مهار اوضاع اجتماعي در داخل كشور، خط تشديد سركوب و بالا بردن فشارها روي جوانان و مردم ايران را در پيش گرفته اما تجربه نشان داد كه اين سركوب به نتيجه اي نرسيد و در روزهاي اخير، اعتراضات جوانان و مردم در شهرها و گوشه و كنار كشور، به صورت كمي و كيفي افزايش چشمگيري پيدا كرد. 
لذا در اين شرايط كه خامنه اي تلاش ميكند به هر قيمت، پروژه اتمي و  غني سازي را ولو با زانوان خونين پاي ميز مذاكره حفظ كند و در شرايطي كه اين رژيم، با وجود فقر و گرسنگی مردم، يك ميليارد دلار به ديكتاتور سوريه حاتم بخشي ميكند و هزينه هايي كه بايد صرف رفاه و آسايش مردم شود را خرج پروژه هاي اتمي ميكند، در كمپين ”نه به اتمي آري به ايران آزاد و دمكراتيك” فعاليتهاي گسترده اي را شروع كرديم. هدف از اين كمپين در وهله اول رساندن خواسته و صداي حقيقي مردم ايران به تمام دنيا است و اينكه هر توافقی که بساط بمب‌سازی این رژیم را جمع نکند، از نظر مردم و مقاومت ایران قابل‌قبول نیست. آخوندها از بمب اتم دست نخواهند كشيد پس راه حل، تغییر اين رژیم به دست مردم و مقاومت ایران است.
 در همين راستا در زمينه فعاليتهاي اينترنتي، در محيطهاي مختلف اجتماعي، مقالات روشنگرانه و افشاي معاملات و زد و بندهاي اين رژيم قرار داده و از ساير دوستان ميخواهيم كه اين مطالب را خوانده و ساير دوستان خود را نيز در جريان قرار بدهند. هر كس ميتواند به يك يا چند نفر ديگر در اين زمينه اطلاع داده و به اين ترتيب گستره بيشتري را با اين مطالب پر كنيم. همچنين استفاده از تويتر و ساير محيطهاي اجتماعي را نيز فعال تر كرديم. كنفرانس و ميزگردهاي اينترنتي را به طور گسترده اطلاع رساني كرده و هر فرد اين امكان را دارد كه سؤالات خود را مطرح كرده و با استفاده از يك اكانت تويتر  اين كنفرانسها و مطالب را توئيت كند و به اين ترتيب با مطرح كردن هشتگ هاي مهم، در صدر توجهات بين المللي حول موضوع اتمي و خواسته واقعي مردم ايران قرار ميگيريم. هر كسي ميتواند با يك اكانت تويتر و شركت در ساعات طوفان توئيت، سهمي در اين كمپين ايفا كند. همچنين با خواندن مطالب و فرستادن آن براي ساير دوستان به نوبه خود سهم بسزايي را به عهده بگيرد. 
البته فعاليتهاي خارج از اينترنت نيز به قوت خودش باقي است و قطعا تاثير حائز اهميتي دارد و دوستان با خلاقيتهاي چشمگير خود، در اين زمينه هر روز با ابتكارات جديد اين كمپين را ارتقاء داده و به پيش ميبرند كه شرح آن به تفصيل قرار داده خواهد شد. 
منتظر حضور شما و همراهي تان براي ارتقاء و گسترش اين كمپين در راه رسيدن به يك ايران آزاد و دمكراتيك و رو كردن دست اين رژيم پوسيده در آخرين نفسهايش در مذاكرات هستيم. 


فساد زیر چتر حمایت رهبر! تنها ثروت مجبتی دومین پسر خامنه‌ای ”به 3میلیارد دلار بالغ می‌شود


با اوجگیری تضادهای باندهای درونی رژیم بر سر چپاول اموال مردم، حمید بقایی دومین مقام ارشد در دولت پاسدار احمدی‌نژاد روز هجدهم خرداد به جرم فساد و تخلفات مالی بازداشت شد.
در این رابطه رسانه‌های باند رفسنجانی- روحانی مواردی از دزدیهای او را فاش کردند. 
وکیل بقایی نیز در دفاع از او نتوانست منکر بعضی از اعمال خلاف او بشود و در عین‌حال که خواست به‌نحوی فساد این مقام دولت احمدی‌نژاد را توجیه کند، در مورد یکی از تخلفات او گفت: ”طبق اسناد و مدارک موجود، اتهامی که به آقای بقایی منتسب شده مربوط است به اواخر دولت دهم که بحث پرداخت پاداش به برخی وزرا، مسئولان و مقامات دولتی مطرح بوده و نهایتاً تصمیم گرفته می‌شود به جای پرداخت پاداش مستقیم به این افراد، مبلغ 300 میلیون تومان توسط نهاد ریاست‌جمهوری به صندوق قرض‌الحسنه‌ای که 16نفر از مقامات و مسئولان دولتی از آن صندوق وام گرفته بودند، پرداخت شود تا از محل این 300 میلیون تومان تمام یا بخشی از وامهای دریافتی این افراد از آن صندوق تا سقف 25 میلیون تومان تسویه شود“ (خبرگزاری تسنیم31خرداد94) 

اما افتضاح دزدی بقایی بزرگتر از آن است که قابل توجیه باشد و هر چه از بازداشت او زمان بیشتری می‌گذرد، ابعاد تازه‌یی از چپاول او برملا می‌گردد.

به گزارش خبرگزاری حکومتی ایسنا20تیر 94 و به‌نقل از سخنان رئیس هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری نهاد ریاست‌جمهوری رژیم، معاون احمدی‌نژاد ”پرونده قطوری از تخلفات مالی دارد“.

خبرگزاری حکومتی ایسنا ازقول محمد اشرفی اصفهانی می‌نویسد پرونده دزدی بقایی ”فاجعه‌ای بزرگتر از پرونده زنجانی (بابک زنجانی) “ است.

به نوشته این خبرگزاری حکومتی ممکن است دامنه تخلفات این مقام رژیم ”دامنگیر شخص احمدی‌نژاد هم شود“.

یکی از موارد تخلفاتی که اشرفی اصفهانی به‌نقل از یکی از مسئولان امنیتی رژیم به آن اشاره می‌کند این است ”که بقایی در 10 کشور سرمایه‌گذاری مالی کرده است و آن‌قدر خورده و برده که ما باید چند سال بگردیم تا اموالی که غارت کرده و از کشور منتقل کرده را فقط شناسایی کنیم. نه این‌که برگردانیم!».

با وجود اظهارات اشرفی اصفهانی در مورد پرونده قطور معاون احمدی‌نژاد، اما به نظر می‌رسد ماجرای دزدی در دولت ”پاکدست“ ! که مورد تأیید ولی‌فقیه نظام بود، به دزدی محمدرضا رحیمی و حمید بقایی ختم نمی‌شود، در این رابطه روزنامه حکومتی شرق 6تیر 94 می‌نویسد: ”این دو مورد اخیر را بگذارید کنار فسادهای دیگری که در دوران صدارت اصول‌گرایان رخ داده است تا به خوبی مشخص شود وقتی از صبر و تحمل بی‌نظیر مردم در قبال عملکرد اصول‌گرایان می‌گوییم یعنی چه؟ دوستان اشتباه نکنیم و مراقب آدرسهای غلط باشیم! تمام ماجرا را نباید محدود به رحیمی، بقایی و... نمود. داستان فراتر از این حرفهاست“. این روزنامه با اشاره به فعالیت مأموران سازمان بازرسی کل کشور رژیم در زمینه کشف فساد مقامات حکومتی، می‌نویسد بازرسان این نهاد در یکی از این بازرسیها متوجه اختلاس 15میلیاردی در بنیاد شهید رژیم شده‌اند. سپس تأکید می‌کند که میزان اختلاس فقط منحصر به اختلاس 15میلیاردی نیست، بلکه میزان فساد مالی در این بنیاد بسا بیشتر است چنان‌که در زمینه فساد بنیاد شهید «۵۰۰ صفحه گزارش و بیش از ۳۰ هزار سند آماده است» که رد پای مسعود زریبافان سومین معاون احمدی‌نژاد در این اختلاسها وجود دارد.

البته در جایی که ولی‌فقیه نظام از بورسیه‌های غیرقانونی به نورچشمی‌های نظام در دوران احمدی‌نژاد به‌طور آشکار دفاع می‌کند، موارد این چنینی در نظام آخوندی طبیعی است. بعبارت دیگر چگونه ممکن است که بدون چتر حمایتی خامنه‌ای، این چنین در ”خدمت “به مردم! اموال آنها را غارت کرد. ؟ 

به بیان دیگر فتنه و فساد اصلی زیر سر ”مقام ولایت“ است، روزنامه القدس العربی 16تیر94 طی مطلب مفصلی در مورد فرزندان علی خامنه‌ای می‌نویسد: ”ثروت پسران و دختران خامنه‌ای میلیاردها دلار برآورد می‌شود که بیشتر آن در بانکهای انگلستان و سوریه و ونزوئلا است“.
بر اساس گزارش این روزنامه ”تنها ثروت مجبتی دومین پسر خامنه‌ای ”به 3میلیارد دلار بالغ می‌شود، که بیشتر آن را در بانکهای امارات و سوریه و ونزوئلا و برخی کشورهای آفریقایی سپرده است، در عین‌حال میزان سرمایه طلا و الماس او به 300 میلیون دلار می‌رسد. یک میلیارد دلار از کل این ثروت از مالیات خاص بر فروش نفت به‌دست آمده، به‌نحویکه یک دلار در ازای هر بشکه نفت صادر شده به چین و هند و بین 5 الی 15 دلار بر فروش نفت ایران به‌طور عام به نفع او اعمال می‌شود“.

واقعیت این است که ستون خیمه نظام فاسد و پوسیده است که هر روز از گوشه و کنار این کشور به اعتراف مقامات رژیم، اختلاس و دزدی و چپاول که یکی از دیگری بزرگتر است بیرون می‌زند. بنابراین راه‌حل هم تعویض این ستون و برپا کردن مجدد خیمه با ستونی سالم است. مساله‌ای که مردم و مقاومت ایران در پی تحقق آن هستند.



Friday, July 10, 2015

پشت پرده مذاكره

درد دلهاي لو رفته يك بسيجي با مقام عظماي ولايت + صدا و تصوير
دلواپسم....دلواپس بمبي كه رفت و پولي كه برنگشت، ولايتي كه كارش به نرمش كشيد.......


تمدید مذاکرات اتمی در وین تا روز دوشنبه

خبرگزاری آسوشیتدپرس روز جمعه 19تیر از وین گزارش داد: یک مقام بلندپایه آمریکایی گفت: مذاکرات اتمی تا روز دوشنبه تمدید شده است.
این چهارمین تمدید ضرب‌الاجل برای گفتگوهای اتمی است که قرار بوده در 30ژوئن به پایان برسد.
جواد ظریف آمریکا را متهم کرد که خواسته‌هایش را تغییر داده است.
آسوشیتدپرس گفت: در حالی‌که گفتگوها وارد چهاردهمین روز خود شده است مذاکرات تبدیل به بازی مقصر خواندن طرف مقابل شده است. لفاظیهای شدیدتر روز جمعه نشانگر دلسردی طرفین مذاکره می‌باشد.


ثروت افسانه اي پسران و دختران خامنه‌ای

روزنامه عرب زبان القدس العربی روز 16تیرماه 94 طی مطلب مفصلی در مورد ثروت فرزندان سید علی خامنه‌ای ولی‌فقیه ارتجاع از جمله نوشت: ثروت پسران و دختران خامنه‌ای میلیاردها دلار برآورد می‌شود که بیشتر آن در بانکهای انگلستان و سوریه و ونزوئلا است. ثروت مجتبی دومین پسر رهبر رژیم به 3میلیارد دلار بالغ می‌شود، که بیشتر آن‌را در بانکهای امارات و سوریه و ونزوئلا و برخی کشورهای آفریقایی سپرده است، در عین‌حال میزان سرمایه طلا و الماس او به 300 میلیون دلار می‌رسد. یک میلیارد دلار از کل این ثروت از مالیات خاص بر فروش نفت به دست آمده، به‌نحویکه یک دلار در ازای هر بشکه نفت صادر شده به چین و هند و بین 5 الی 15 دلار بر فروش نفت ایران به‌طور عام به نفع او اعمال می‌شود. 
پسر سیدعلی خامنه‌ای دست روی اراضی گسترده‌یی از کشور، در شهر مشهد گذاشته، و آنها را تبدیل به ملک خصوصی خود کرده است، و این در حالیست که شهردار تهران محمد باقر قالیباف چندین هکتار از زمینهای دولت را در بهترین منطقه عباس آباد تهران و دیگر نقاط به او هدیه کرده است، ضمن این‌که او در شهر مشهد مالک بزرگترین مرکز خرید و فروش عظیم‌ترین پروژه مسکونی تجاری، و هواپیمای خصوصی و هلیکوپتر برای سفرهای فوری، و کاروانی از خودروهای مرسدس بنز جدید و اسبها است. 
مسعود سومین پسر خامنه‌ای است، او در دانشگاه تهران درس حقوق خوانده، مسعود مسئول بسیاری از مؤسسات پدرش بوده و مدیر سایت او نیز می‌باشد. مسعود چیزی بیش از 400 میلیون دلار در بانکهای فرانسه و انگلستان و صد میلیون دلار هم در بانکهای تهران دارد. مسعود مالک انحصاری فروش شرکت رنو فرانسه در ایران است. 
کوچکترین پسر رهبر میثم است. او با دختر یکی از مشهورترین تجار بازار ازدواج کرده است، او در دانشگاه تهران الهیأت خوانده، و مسئول اجرایی مؤسسات رهبری کننده انقلاب است، او شریک برادرش مسعود در شرکت رنو است زیرا که پدرخوانده این معامله بوده است، به‌نحویکه مبلغ 500هزار تومان از فروش هر خودرو از برادرش می‌گیرد. ثروت میثم حداقل از 200 میلیون دلار فراتر می‌رود، او مالک نقدینگی نزدیک به 10 میلیون دلار برای تجارت در بازار داخلی است. 
بشری دختر خامنه‌ای با پسر رئیس دفتر خامنه‌ای محمد گلپایگانی ازدواج کرد. او از زمان طفولیت مورد توجه بسیار زیاد والدینش بود، زیرا اولین دختر در خانواده است، این خانواده آن‌قدر او را نازپروده کرده بود که حین خروج از مدرسه راههایی که ماشین او در آن حرکت می‌کرد را می‌بستند، و نگهبان جلوی در مدرسه مستقر می‌شد، و دو نگهبان هم پشت در کلاس در مدت زمانی که کلاس برقرار بود می‌ایستادند. ثروت بشری را 100 میلیون دلار برآورد می‌کنند. 
اما دردانه دیگر هدی، کوچکترین فرزند بین دختران و پسران؛ او با فردی از خانواده مذهبی سرشناس ازدواج کرد، هدی توجه زیادی به لباس و مد و زیور آلات دارد، او در خانه‌اش یک سالن آرایش زنانه دارد، که از بابت امنیتی به‌دلیل ترددات زیادی که به این مکان هست حفاظت می‌شود، ثروت او را معادل ثروت خواهرش بشری یعنی 100 میلیون دلار برآورد شده است. 
حسن مشهورترین دایی خامنه‌ای می‌باشد، او پیمانکار تلویزیون دولتی ایران، و مسئول خرید دوربینها و لوازم برقی و ماشین‌آلات مونتاژ آن است، همچنین نماینده انحصاری شرکت سونی ژاپن در سراسر ایران است، به‌طوری‌که مجموع خریدهای تلویزیون ایران از شرکت سونی سالانه بین 50 تا 60 میلیون دلار می‌باشد، در عین‌حال مبلغ فروشهای این شرکت در جمهوری اسلامی به 600 میلیون دلار می‌رسد، که 7 درصد از آن را این دایی تصاحب می‌کند.


مجلس ختم توافق اتمي و كلاه خامنه اي پس معركه مذاكرات


این روزها نگرانی ناشی از دوران بعد از ضرب‌الاجل اتمی، سرتاپای نظام را فراگرفته است. به اعتراف مقامات همين رژیم پیامدهای این تحول، چه به خوردن زهر به‌انجآمد و چه به‌متوقف شدن مذاکرات منجر شودتوافق، تأثیرات کیفی بر آینده رژیم دارد.
در اين ميان جنگ و دعواي خامنه اي و رفسنجاني بر سر خوردن جام زهر هم بالا گرفته به طوري كه علناً يكديگر را مخاطب قرار داده و در حملات متقابل، يكديگر را هدف قرار ميدهند. 
چون موضوعی که برای هر دو باند مهمتر از هسته‌یی است در میان است و آن هم مسأله هژمونی و قدرت است و این‌که اهرمهای قدرت و اهرم اصلی دست کیست یا دست چه کسی باید باشد؟ موضوعی که بلافاصله بعد از ضرب‌الاجل در اولویت هر دو باند رژیم قرار می‌گیرد. به همین خاطر ‌است که در روزنامه‌های هر دو باند، نگرانی درباره مرحله «پساتحریم» و «پسا توافق» موج می‌زند و تیتر یکی از روزنامه‌ها کاملاً گویاست: «نگران پسا تحریم باشیم فرصتی در کار نیست» 
در اين ميان ولي فقيه از همه نگران تر است چون می‌داند که اگر همین امروز میخ قدرت خود را نکوبد، فردا کلاهش پس معرکه است؛ از این‌رو شخصاً از روز مراسم سالمرگ خميني و سخنرانی سر قبر او، خط (تضعیف رفسنجانی روحانی) را شروع کرده و مرتباً ادامه داده و خدم و حشم و دستگاه تبلیغاتی خودش را هم در همین رابطه بسیج کرده تا حریف را با مارکهایی از قبیل تحریف خمینی و لیبرال دموکراسی یا عرفی‌گرایی و اباحه‌گری از میدان به‌در کنند.
آنچه كه به وضوح روشن است اين است پذيرش جام زهر براي اين رژيم، يك سرفصل كليدي و مهم به شمار ميرود چنانچه روزنامه ابتكار آن را قطعنامه598 و سر كشيدن جام زهر توسط خميني مقايسه ميكند. و در ادامه مينويسد: بی‌شک توافق هسته‌یی ایران و 1+5 دارای پیامدهای مهمی خواهد بود که آن را به‌عنوان نقطه عطف قرن بحساب می‌آورد. این توافق موقعیت ایران را دگرگون خواهد نمود.....
روزنامه حکومتی ابتکار در سرمقاله روز 16تیرماه خود پذیرش جام زهر اتمی را با صدور قطعنامه 598 و گل گرفته شدن تنور جنگ خمینی مقایسه کرده و آن را نقطه عطف قرن حاضر توصیف کرده است.
این روزنامه مينويسد: «پذیرش قطعنامه 598 به یک نقطه تاریخی برجسته در تاریخ ایران تبدیل گردید و... بی‌شک توافق هسته‌یی ایران و 1+5 دارای پیامدهای مهمی خواهد بود که آن را به‌عنوان نقطه عطف قرن بحساب می‌آورد. این توافق موقعیت ایران را دگرگون خواهد نمود.»
آنچه تا امروز روشن است و روند تحولات تا كنون نشان داده اين است كه خامنه اي، در پي فريب دادن جامعه اتمي است و هيچ تمايلي به توقف غني سازي و پروژه اتمي اش ندارد. از سوي ديگر در رابطه با مذاكرات آتي، سناتور دموکرات کریس مورفی عضو مجلس سنای آمریکا گفت: در دیدار با باراک اوباما در کاخ سفید، او می‌خواست به‌طور روشن و واضحی نشان دهد هیچ عجله‌یی برای توافق اتمی ندارد و اگر توافق خوبی وجود نداشته باشد مذاکرات را ترک خواهد کرد. او افزود: هنوز توافقی صورت نگرفته و تمامی گزارشها در مورد این‌که چه موضوعاتی در توافق وجود دارد ناقص و نارس است.
در هر صورت خامنه اي بعد از ضرب‌الاجل با هر نتیجه‌یی بسا ضعیف‌تر از قبل خواهد بود و در تعادل قوای جدید، مردم به جان آمده فرصت را برای خواسته‌های به حق خود از دست نخواهند داد. مسأله‌ای که مدتهاست علائم آن به‌خوبی در حرکتهای اجتماعی دیده می‌شود.


Wednesday, July 8, 2015

اعتراف تكان دهنده روزنامه جمهوري: خانواده محتاج به نان شب تنها در تهران

روزنامه جمهوری نزدیک به باند رفسنجانی روحانی در سرمقاله 13تیر 94 خود در یک اعتراف تکاندهنده نوشت:
«با قطع نظر از دشمنی‌ها و شرایط جهانی و منطقه‌ای، به فرهنگ اقتصاد مقاومتی برای حل بسیاری از مشکلاتی که در بخش‌های تولید و مصرف و نوع تقسیم ثروت در کشورمان داریم به‌شدت نیازمندیم. وجود بیش از 200هزار خانواده محتاج به نان شب در تهران ـ آن‌گونه که شهردار تهران می‌گوید ـ و این واقعیت تلخ که بیش از 15 میلیون نفر در کشور، زیر خط فقر دارند».
این روزنامه حکومتی به روی دیگر سکه که همان دزدی و چپاول باند حاکم است اذعان کرد و نوشت: «در همین ماه مبارک رمضان، به‌رغم آن همه تذکر که درباره ضرورت ترک شکم بارگی و لزوم توجه به نیازمندان داده می‌شود، اسراف‌ها، زیاده‌روی‌ها و اتلاف شدید نعمت‌های خدا در جامعه ما آن‌چنان زیاد است که نمی‌توان چنین وضعیتی را با یک جامعه اسلامی منطبق دانست».



تحريمهاي موشكي عليه رژيم ايران لغو نخواهد شد

به گزارش خبرگزاری رویتر یک مقام بلندپایه آمریکایی اعلام کرد تحریمهای اعمال شده بر برنامه موشکها ی بالستیکی رژیم ایران و فروش تسلیحات به آن، در توافق اتمی احتمالی، لغو نخواهند شد.
این مقام بلندپایه افزود مذاکرات میان رژیم ایران و گروه 1+5، پیشرفت مورد انتظار برای دستیابی به توافق اتمی را به همراه نداشته است.
یکی از اختلافات موجود در مذاکرات، مسأله تحریمهای سازمان ملل‌متحد علیه برنامه موشکهای بالستیکی رژیم ایران و تحریم وسیعتر تسلیحاتی می‌باشد که سال 2010 در شورای امنیت به تصویب رسیده است. یک دیپلومات غربی در این باره به خبرگزاری رویتر گفته بود: ما هیچ تمایلی برای لغو تحریمهای موشکی رژیم ایران نداریم.