Tuesday, October 6, 2015

خبر كوتاه بود اما شوكه كننده....

خبر كوتاه بود اما شوكه كننده. با اينكه رشته هاي خون جاري شده روي سنگ سرد مزار، قلبم را ميخراشيد اما توان چشم برداشتن از تصوير را نداشتم. 


تا چند دقيقه نگاهم روي صفحه مانيتور ميلغزيد، جوان بود. از نيمرخ ميشد نگاهش كرد. انگار كه تمام مظلوميت يك انسان درد كشيده در زير پلكهايش، به خوابي ابدي رفته باشد. 
ماهشهر، جنوب ايران. سرزمين طلاي سياه. روي درياي نفت....و اين بار جواني با قطع رگ دست، روي مزار پدرش به زندگي خود پايان داده است. به خاطر فقر.
نميخواستم باور كنم. انگار هنوز خواب است.... در دلم با او نجوا كردم.....تو منظومه‌ی تلخ کدام تاریخی؟ 
تو لـه‌شده‌ی کدام سیاست، قرباني كدام اژدهاي عمامه پيچي؟
آخر در اين سن و سال..... تو را باید در ضیافت گاز زدن سیب باغ همسایه پیدا می‌کردم. تو را باید در لای شاخه‌های انگور عصر پاییز حیاط خانه ات پیدا می‌کردم. در سینمای بلوار، پارک لاله و استادیوم امجدیه پیدا می‌کردم. 
پردیس خواب ناز و نوشین دم صبحت را باید آفتابگردان صداي مادر باز ميكرد.  تو را باید... تو را باید... تو را باید... 
يادت اما با چشماني كه براي هميشه به خواب رفته، در ميان همه رشته‌های به هم تنیده‌ی این دنیا، رشته اي مثل رگه‌ی خون به‌دنبال من. 
می‌دانم هرگز به آخر این رشته و این رد نمی‌رسم. به راحت و آرامی که این فکر را از من بگیرد و رشته و رد تو را گم کنم، نمی‌رسم. نفرین به آنان که تو و هزاران دوستت را از آینده‌ی سرزمین من گرفتند. نفرین به آنان که شهرت، خیابانها، کوچه‌ها، خانه‌ها و همه‌ی جلوه‌های قشنگ زندگی را از تو دزدیدند. تو قربانی کدام دزدی بزرگی؟ این‌همه زندگی متلاشی شده در این دیار گربه‌نشان......

خشم و نفرتي بيش از پيش سراپاي وجودم را فرا ميگيرد وقتي كه لبخند مطمئن آقايان و آقازاده ها را ميبينم. وقتي كه بابك زنجاني با كمال وقاحت ميگويد: من سرباز كوچك و جسور ولايتم! تنها يك قلم از سرمايه هايي كه از نان شب مردم به تاراج رفته است و غارت و چپاولي كه مردم ايران را به خاك سياه فقر نشانده: 
بیش از ۷۰ شرکت از جمله شرکت هلدینگ توسعه سورینت قشم، اولین بانک سرمایه‌گذاری اسلامی در مالزی، سهامدار شرکت هواپیمایی انور ترکیه، مؤسسه مالی اعتباری در امارات و بانک ارزش تاجیکستان، همچنين شرکتهایی در دبی، ترکیه و تاجیکستان، و در مجموع آمار کارمندان بابك زنجاني به بیش از ۱۷ هزار نفر می‌رسد.
در ترکیه حداقل 40 هواپیما، کشتیرانی، کارخانه آلومینیوم‌سازی، کارخانه سنگ، ترمینال مسافری در تاجیکستان، تاکسیرانی..... و اين قصه سر دراز دارد.