Monday, November 9, 2015
Home »
آزادی، ایران، ليبرتي ، مريم رجوي، مجاهدين، ايران
,
مجاهدين
» یک سؤال - یک جواب درمورد موشک باران جنایتکارانه لیبرتی
یک سؤال - یک جواب درمورد موشک باران جنایتکارانه لیبرتی
سؤال: آیا رژیم به اهدافش از موشکباران جنایتکارانه لیبرتی رسید؟
در این جا سؤال مشخص در مورد این حمله، یعنی بزرگترین حمله موشکی متصور در این شرایط زمانی و مکانی مشخص است. هدف چه بود؟ آیا حساب و کتاب مشخصی در انتخاب زمان بود؟
از آنجا که ابعاد حمله بسیار بزرگ است و نشان میدهد بهقصد نابودی کامل یا لااقل ضربه کمرشکن به مجاهدین طراحی شده و هزینههای مختلف آن توسط رژیم پذیرفته شده است، باید برای یافتن جواب در مورد زمانبندی حمله بهدنبال دلایل استراتژیک گشت، چرا که حمله برای یک ضربه استراتژیک طراحی شده است.
در رژیم ولایت تصمیمهای استراتژیک، بهویژه اگر یک عقبنشینی استراتژیک باشد، منحصراً توسط شخص ولیفقیه گرفته میشود، خامنهای روز شنبه 10مرداد بهشکل سراسیمه بهصحنه آمد تا بهبهانه دیدار با کارگزاران وزارتخارجه رژیم از جمله ظریف، تازهترین موضعگیری نظام ولایتفقیه را در مورد سوریه اعلام کند، آنهم درست یک روز پس از شرکت ظریف در کنفرانسی که با شرکت 17کشور در وین برگزار شده بود. آنچه خامنهای در این ظهور سراسیمه بیان کرد، در دو جمله خلاصه میشود: اعلام شکست در سوریه و طرح عقبنشینی ناگزیر از عمق استراتژیک.
بهاین ترتیب معلوم میشود که روز جمعه 9آبان، یک روز بسیار مهم و البته بسیار سخت برای نظام ولایت و خلیفة ارتجاع بوده است. روز نشستن پشت میز عقبنشینی و امتیاز دادن در مورد عمق استراتژیک. اقدامی که دل ریزشیهای داخلی و منطقهیی رژیم را بهشدت بههراس میاندازد و بر شدت ریزشها میافزاید. پس خامنهای باید همزمان با پذیرش این عقبنشینی یک پیروزی استراتژیک علیه اصلیترین تهدید و دشمن خود را اعلام کند تا بتواند موقتاً هم که شده تعادل درونی خودش را حفظ کند.
حمله جنایتکارانه 10شهریور 92 به اشرف نیز درست هنگامی صورت گرفت که روحانی میخواست به نیویورک برود و قرارداد پایهیی زهرخوران هستهیی را ببندد. الگوی خامنهای جنایتکار در این شیوه عمل، خمینی است که برای حفظ تعادل رژیمش در لحظه خوردن زهر آتشبس، فتوای قتلعام زندانیان سیاسی بهویژه زندانیان مجاهد را صادر کرد.
حالا اگر نگاهی بکنیم به باران پیامهای حمایت و همبستگی با مجاهدین که از عمق زندانهای رژیم تا سراسر ایران و جهان برخاسته و همچنان ادامه دارد، معلوم میشود که نهتنها پیامهایش بهثمر نرسیده بلکه نتیجه معکوس هم داشته است. باران این پیامها نشان میدهد که موشکهای باریده شده بر لیبرتی تماماً کمانه کرده و در ابعاد بسا بزرگتر بهسوی خود نظام و خلیفة ارتجاع بازگشته است.
در یکی از اولین پیامهای رسیده، اقشار مختلف مردم مازندران که تحت عنوان گردان موسی خیابانی پیامشان را فرستادهاند، از جمله گفتهاند: «این بار خون حسین در رگهای مجاهدین، ارتش آزادیبخش ملی و مقاومت ایران میجوشد و پرچمش به دست آنها برافراشته شده، ملایان هیچ راهی جز مرگ به روی خود نمیگشایند».
زندانیان سیاسی زندان گوهردشت هم از مرکز ثقل سرکوب رژیم یعنی عمق زندان، در پیامشان میگویند رژیم برای «اعمال سرکوب و ارعاب در داخل و منطقه» مجبور است «اصلیترین تهدید برای موجودیت» خود را هدف قرار دهد. «اما میبینیم که چگونه همین اصلیترین و جدیترین نیرو» با ایستادگی «نقاب از چهره این هیولا و ابلیس روحانینما برمیدارد و آتش را به سمت خود رژیم برمیگرداند». اما اوج پیام زندانیان در پیام زندانی سیاسی مقاوم علی معزی ظاهر شد که نوشت: «عکسالعمل این حرکت ددمنشانه در پتانسیل خشمآگین ملت ایران انباشته شده و بهزودی جهنم سوزان و فراگیری را برای دشمنان خدا و مردم مهیا خواهد ساخت».