پس از انجام مذاكرات و انجام توافقات هسته اي، برخي دولتهاي غربي، معامله و سازش با رژيم جمهوري اسلامي را دوباره از سر گرفتند و به دنبال باز كردن راههاي جديد براي چپاول بيشتر و به توبره كشيدن خاك ايران هستند. البته خاكي كه هزاران بار توسط آخوندهاي دزد و غارتگر به تاراج رفته است اما براي ربودن نان از سر سفره مردم و بالا كشيدن حق آنان، گوي سبقت را از يكديگر ربوده اند. در ادامه همين سياست معامله و زد و بندهاي كثيف اقتصادي، هفته آينده لوران فابيوس، وزير امور خارجه فرانسه به ايران سفر خواهد كرد. سفري كه بسيار واضح است، براي معاملات كلان نفتي و كشيدن دست به سر و ريش آخوندها و مدره نشان دادن حاكميتي است كه مردم ايران را به خاك سياه نشانده است. به راستي هزينه اين معاملات از كجا تأمين ميشود؟ از فريادهاي كودكان خياباني و دستفروش، از جيب دختراني كه براي لقمه اي نان، ناگزير از تن فروشي هستند، از شرم پدري بر سر سفره خالي فرزندانش، از صداي در گلومانده زندانيان سياسي و از آه دل ميليونها ايراني....
چندی پیش حسن روحانی حل مشکلات را منوط به رفع تحریمها کرده و گفته بود ”سرمایه بیاید مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل میشود“
ولي با وجود ادعاهای روحانی در مورد رفع تحریمها و سرازیر شدن سرمایه! به نظر میرسد این امیدواری اگر نه واهی، بلکه بهغایت خوش باورانه است، و روحانی توهمی را دامن میزند که بیشتر به سراب میماند، و بیش از اینکه امید ایجاد کند منتهی به یأس و سرخوردگی خواهد شد.
واقعیت این است که غوغاسالاری باند رفسنجانی- روحانی و رسانههای وابسته به این باند در زمینه رفع تحریمها و ورود سرمایههای خارجی، غیرواقعی، شیادانه و عوامفریبانه است. چرا كه اگر هم سرمايه گذاري در ايران انجام بشود، قيمت آن را بايد مردم بپردازند و پولهاي بيشتري به جيب آقايان و آقازاده ها سرازير ميشود
اولين شرط ورود سرمايه به هر كشور اين است كه آن كشور امنيت سرمايه گذاري را تضمين كند. در ايران آخوند زده، چه كسي اين امنيت را تضمين ميكند در حالي كه روزانه شاهد دزديهاي كلان اقتصادي و پرشدن جيب مشتي آخوند و خالي شدن سفره هاي مردم هستيم؟
مگر روحاني نگفته بود برنامه اقتصادی من حل معضل اشتغال بهخصوص برای تحصیل کرده هاست؟
مگر بعد از رسيدن به پاستور نگفته بود دولت تدبیر و امید نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در این کشور حضور داشته باشد؟
دو سال از اين وعده هاي تو خالي گذشت و همچنان بیکاری و فقر و فساد و فحشا، صدرنشین باقی ماندند.
دولت آخوند شیاد، حسن روحانی که تا قبل از توافقنامه اتمی همه چیز را موکول به امضای آن میکرد، اکنون در مقابل خواستهای حقطلبانه مردم که چیزی جز آزادی و حداقل حقوق و منزلت اجتماعی خود را نمیخواهند، به غیر از سرکوب پاسخی ندارد. كه البته آن هم بي نتيجه است چون مردم ديگر چيزي براي از دست دادن ندارند.
هر چند مشخص است که همهی آخوندهای دزد و حریص از هر باند و دار و دستهی نظام که باشند، سروته یک کرباسند و مقایسه کردن درجات بدبختی و فلاکتی که هر باند برای مردم ایران به ارمغان آورده از پایه یک قیاس بیاساس است، ولی یک نکته مهم را میشود از بین این اعترافها نتیجه گرفت! اینکه با کنار رفتن بهانهها، زمان برخاستن فریادهای حقخواهی مردم بهویژه جوونهای ایران فرا رسیده است. حق گرفتني است و بايد براي گرفتن اين حق، برخاست و آن را فرياد كرد.