دزدي هاي سازمانيافته دولتي امروز در ايران، آن سوي فقر و تنگدستي روزافزوني است كه دامان اقشار مختلف جامعه را در بر گرفته است. كودكاني كه در كوچه و خيابانهاي فقر، پرپر ميشوند و زندگيهايي كه بر باد ميرود. و اين درحالي است كه جيبهاي آقايان و آقازاده ها، هر روز از دسترنج ملتي پر ميشود كه زير بار فقر له شده اند.
واضح است که ادعاهای دولت روحاني نيز در زمینه رشد اقتصادی و کاهش تورم و... تماماً در جهت بزک کردن چهره ضدمردمی این دولت است تا بهزعم خود بهنحوی از تنفر مردم از حاکمیت آخوندی موقتاً هم که شده بکاهد.
البته اقشار مختلف مردم همچنانکه در اعتراضات و خیزشهای اخیر خود نشان دادند، به این فریبکاریها کاملاً آشنا هستند، ولی آنچه قابلتوجه است برملا کردن این میزان فریبکاری آخوند روحانی، توسط باندهای حکومتی از جمله باند خود وی است، که البته بیانگر عمق بحران و بنبست اقتصادی رژیم است که روحانی و مهرههای دولت وی را مجبور به بیان این همه دروغ میکند.
فاشگویی ”سراج“ رئیس بازرسی کل رژیم ايران در یک برنامه تلویزیونی، یکی از جدیدترین نمونهها از بیشرمی مقامهای رژیم در صحبت از ابعاد حیرتآور دزدی و فساد و عمومیت و رواج آن است، چنانکه گویی به قول معروف، قبح از قباحت رفته است. نحوه خبردهی این قبیل موارد توسط رسانههای رژیم نیز گواه دیگری بر این وقاحت و بیشرمی است. گوینده تلویزیون رژیم در یک برنامه تلویزیونی (شبکه2 تلویزیون رژیم ۵/۴/۹۴) با چنان لحن تبلیغاتی و آب و تابی از پروندههای عجیب و غریب دزدی و فساد و از «جعلی بودن 77ضمانتنامه گمرکی که دهها میلیارد تومان به دولت خسارتزده استه حرف میزند که انگار صحبت از یک فتحالفتوح است سپس سراج به توضیح این مورد میپردازد و میگوید: «در یکی از بانکهای یکی از استانهای کشور، 77ضمانت نامه میلیاردی صادر شده برای ارائه به یکی از گمرکهای استان و ترخیص کالا، اما بین راه، کل این ضمانتها جعل شده و تحویل گمرکات شده، یا آنها متوجه نشدهاند یا عمدی بوده. دهها میلیارد، دهها میلیارد متضرر شدیم».
ملاحظه میکنید که رئیس سازمان بازرسی که لابد خودش هم عضو یکی از شبکههای مافیایی درون رژیم است، چطور سعی میکند مسأله را کوچک و احتمالاً ناشی از اشتباه و غیرعمدی جلوه دهد! گوینده رژیم باز هم با همان لحن تبلیغاتی به یک مورد دیگر اشاره میکند و میگوید: «اما بشنوید از جزییات یک پرونده مهم فرار مالیاتی در پایتخت» سراج مجدداً رشته سخن را بهدست میگیرد و میگوید: «یک شرکت از سال 88 تا 92، 293هزار میلیارد ریال بدهی مالیاتی دارد. معوقات مالیاتی بانکی، یکی از بدهکاران مبلغ 108میلیارد تومان و یک آقای دیگر بدون اینکه هیچ کاری انجام بدهد، 100میلیارد تومان ناشی از تفاوت نرخ ارز، درآمد نامشروع تحصیل کرده است».