رژيم آخوندي تلاش میکند نیروهای خود را نسبت بهعقبنشینی ها در رابطه با جام زهر، که در مراحل قبلی ناگزیر از آن شده و همچنین عقبنشینیهای ناگریز بیشتر در مذاکرات جاری توجیه کند و آنها را براي ضربات بعدي آماده كند.
یک برنامه تلویزیونی پخش شده از شبکه2 تلویزیون رژیم در 4تیر که در آن دو تن از کارشناسان حقوقی شرکت داشتند، روی توجیه و قابل هضم کردن عقبنشینی از خط قرمزهای مسخره و غیرقابل اجرایی که خامنهای برای تیم مذاکرهکننده تعیین کرده، متمرکز بود.
مجری این برنامه ابتدا این سؤال را مطرح کرد که: «خط قرمزهای مشخص شده از سوی نظام این بود که تحریمهای مالی، اقتصادی و بانکی باید در روز امضا لغو شوند. آیا بیانیه لوزان این مسأله را تأمین میکند؟»
کارگزار رژیم به نام سواری پاسخ میهد: «خیلی مشخص نیست. ممکن است خط قرمزها برای طرف مقابل خیلی مطلوب نباشد… مطلوب ما این است که لغو تحریمها در زمان امضا باشد، ولی این در عمل با مشکل مواجه خواهد شد و بنابراین یک راهحل عملیتری را پیدا خواهند کرد و آن روز اجرای تعهدات است».
به این ترتیب کارشناس مربوطه تأیید میکند که لغو تحریمها در زمان امضا، که خامنهای گفته واقعی نیست و زمان واقعیتر، روز اجرای تعهدات رژیم و همان است که تیم مذاکرهکننده بدون اعتنا به حرف خامنهای مطرح نموده است.
کارشناس دیگر شرکت کننده در برنامه به نام موسوی هم ضمن تأیید، همین موضوع را قدری روشنتر میکند. موسوی میگوید: «مقام معظم رهبری اشاره کردند که در روز امضا، باید تحریمها لغو شود. البته هیأت مذاکرهکننده میگویند این موعد ’تاریخ اجرا’ است و طرفهای توافق میگویند زمانهای نامفهومی که مشروط به اجرای تعهدهای ایران است باید در نظر گرفت».
در ادامه بحث روشن میشود که نه تنها بحث لغو یا حتی توقف همه تحریمهای آمریکا مطرح نیست، بلکه حتی نباید انتظار لغو تحریمهای شورای امنیت را هم داشت.
موسوی در این باره میگوید: «در لوزان، تحریمها را روی موضوعات اقتصادی و بانکی میآورند. بعد هم فقط تحریمهای ثانویه لغو میشود و بعد منوط به راستیآزمایی آژانس میکنند. همه درها بسته است. همچنین گفته شده که ’کلیه تحریمهای شورای امنیت لغو میشود’ ولی میگویند قطعنامه دیگری میآید که اقدامات محدودیت ساز را تصویب میکند. ممکن است قطعنامه بعدی ذیل فصل7 بیاید و میتواند محدودیت ساز باشد و میتواند همه محدودیتها را دو مرتبه اعمال کند».
نتیجه اینکه حتی با فرض امضای توافقنامه در ضربالاجل و حتی با زیر پا گذاشتن همه خط قرمزهایی که ولیفقیه برای دلخوشی دادن به نیروهایش اعلام کرده، هیچ امیدی به گشایشی جدی در میان نیست.
توافق یا عدم توافق، زهر خوردن یا امتناع از آن و واژگون کردن میز مذاکره، هر دو تقریباً به یک اندازه برای رژیم خطرناک است؛ بنابراین ولیفقیه تصمیم گرفته هر شکافی را ببندد و رژیمش را از این نظر و توسط گماشتهها و جلادان مطیع و گوش بهفرمانی همچون آخوند لاریجانی آببندی کند و در این مورد گوشش بدهکار مصلحتاندیشیهای امثال رفسنجانی و روحانی و علی لاریجانی که مرتب در مورد انفجار این دیگ بخار هشدار میدهند، نیست. آینده نشان خواهد داد که در این زمینه کدام یک اشتباه میکردند.