Monday, August 17, 2015

معرفي سازمان مجاهدين خلق ايران

1. سازمان مجاهدين خلق ايران, يك سازمان سياسي با اهداف آزاديخواهانه, دمكراتيك و عدالت جويانه است و برآيند تكاملي جنبشهاي آزاديخواهانه مردم ايران طي يك قرن گذشته و محصول جمع بندي شكستها ناكاميها و انحرافات سازمانها و احزاب و جريانهاي سياسي در تاريخ معاصر مي باشد.
2. ايدئولوژي سازمان مجاهدين كه اسلام ضد بنيادگراييست مروج دفاع از حقوق همه اقشار مردم فارغ از هر گونه تبعيض و محروميت و مدافع آزادي همه انديشه ها, ايدئولوژيها و مذاهب است اسلام مجاهدين رو در روي انديشه و عملكرد رژيم آخوندي و بطور كلي همه برداشتهاي بنيادگرايانه از اسلام, مدافع برابري كامل زن و مرد مي باشد.
3. سياست مجاهدين, وحدت و همكاري با همه مدافعين آزادي و دمكراسي, فارغ ازانديشه و ايدئولوژي و روشهاي مبارزاتي آنهاست. خط قرمز و مرز بندي مجاهدين نزديك شدن به رژيم آخوندي است يعني هر كس كه با اين رژيم نباشد ميتواند با مجاهدين براي سرنگوني اين رژيم فعاليت كند با هر مرام و هر عقيده و هر مذهبي 
4. سازمان مجاهدين بر خلاف همه جريانهاي سياسي-مذهبي با سازمانها و جريانهاي غير مذهبي و آته ايست كه هدف سياسي و مبارزاتي شان نفي ديكتاتوري مذهبي و استقرار آزادي و دمكراسي است, دست اتحاد داده و با آنها ائتلاف تشكيل داده است. بسياري از جريانهاي سياسي-مذهبي, سازمانها و افراد سياسي غير مذهبي را مرتد و نجس و گاه واجب القتل ميدانسته اند.  مجاهدين, اين برچسبها و قضاوتها و روابط را مطلقا محكوم و غير قابل قبول اعلام كرده و دفاع از حقوق همه غير مذهبي ها پاي فشرده اند و اين موضعگيريها را هم گاه با پرداخت بهاي سنگيني كه به نفع مقتضيات و مصالح سياسي روز نبودند, انجام داده است.
5. بلحاظ استراتژي مبارزاتي مجاهدين پيوسته خواستار يك زندگي مسالمت آميز سياسي بوده اند  زيرا بيشترين سود را از فضاي باز سياسي و مبارزه دمكراتيك مي برند. به همين دليل هيچگاه در رابطه با هيچ نيرويي جز رژيم آخوندي شروع كننده مجادله و مقابله و نفي نبوده و نيستند. چه رسد به اينكه خواستار اعمال قهر و خشونت باشند. 
6. مجاهدين وقتي به مقاومت عليه رژيم آخوندي روي آوردند كه هيچ راه مسالمت آميزي براي فعاليت سياسي وجود نداشت.  پس از 2و نيم سال بردباري و شكيبايي يك جانبه بدون شليك يك گلوله كه همراه با تحمل 50كشته وهزاران مجروح و هزاران دستگيري و شكنجه شده و محروميت از همه حقوق و آزاديهاي سياسي بود, پس از اينكه آخرين تظاهرات مسالمت آميز نيم ميليوني مردم تهران در سي خرداد سال 60 بدستور خميني به خاك و خون كشيده شد و پس از شروع گسترده ترين اعدامها, ديگر هر تلاش براي استقرار آزادي تنها از مسير مقاومت براي سرنگوني اين فاشيسم مذهبي ميگذشت. همچنانكه تنها راه خلاصي از فاشيسم هيتلري مقاومت بود. فارغ از اينكه فاشيسم مذهبي حاكم و حاميانش چه اتهام و برچسبي به مقاومت بزنند, بدون شك مقاومت فرانسه و رهبر آن ژنرال دوگل در برابر فاشيسم هيتلري از اين اتهامات در امان نبودند. گريز از مقاومت در برابر فاشيسم مذهبي عملا به معناي تسليم و سازش و كنار آمدن با آن بود. كه لاجرم با تاييد و سهيم شدن و حداقل سكوت در قبال جنايات رژيم همراه ميشد. و اين بهايي بود كه تسليم طلبان براي جان بدربردن از خشونت اين رژيم عليه خودشان مجبور ميشدند بپردازند.
7. پس از شروع مقاومت هم پيوسته ومكررا توسط اين مقاومت اعلام گرديده كه به مجرد اينكه رژيم حاضر به پذيرش انتخابات آزاد با تضمينهاي بين المللي باشد, بلادرنگ مجاهدين به مقاومت مسلحانه پايان خواهند داد و با استقبال از چنين انتخاباتي نتيچه آن را هم ولو خودشان برنده آن نباشند مي پذيرند. اما پاسخ رژيم به اين پيشنهاد جز تشديد سركوب و اعدام و انكار و پايمال كردن حق حاكميت مردم نبوده است.
8. در راستاي احقاق حقوق زنان و برطرف كردن موانع اجتماعي و تاريخي و فرهنگي براي برابري زن و مرد آنهم در دوران رژيم آخوندي كه يكي از خصايص برجسته اش زن ستيزي است سالهاست كه زنان در سازمان مجاهدين موضع هژمونيك دارند و عمده ترين مسئوليتها و فرماندهي صحنه هاي نظامي و سياسي  بر دوش آنهاست. 
9. از سال 68تا كنون مسئولين  اول سازمان زنان ذيصلاح بوده اند پس از استعفاي خانم رجوى در سال 72پس از انتخابشان به عنوان رييس جمهور دوران انتقال توسط شوراي ملي مقاومت ايران, زنان مجاهد ذيصلاح ديگر هر دو سال يك بار براي تقبل اين مسئوليت انتخاب شده اند. 
10. مجاهدين پيشتاز مبارزه با جنگ طلبي رژيم آخوندي بوده اند. جنگ ايران و عراق كه با لشكر كشي گسترده عراق به ايران در آخر شهريور 59شروع شد توسط رژيم آخوندي زمينه سازي شده بود كه سياست اعلام شده و عملكرد فعالش صدور انقلاب به كشورهاي مختلف اسلامي و قبل از همه به عراق بود صدور انقلاب ديناميزم و روح قواي سركوبگر و ازگان اصلي آن سپاه پاسداران است. مجاهدين در آغاز جنگ كه ميهن و مردمشان در معرض اشغال وهجوم بيگانه قرار گرفته بود با عراق وارد جنگ شدند و اين تهاجم را بشدت محكوم كردند در عين حال كه زمينه سازي و سياست صدور انقلاب خميني را هم افشا و محكوم كردند. اما رژيم خميني كه شروع جنگ را براي خود مائده تلقي ميكرد حضور مجاهدين را درجبهه هاي جنگ هم تحمل نكرد و پاسداران خميني در جبهه ها مجاهدين را از پشت هدف شليك قرار ميدادند و نهايتا كليه مجاهدين را از جبهه اخراج و بسياري از آنها را دستگير و برخي از آنها اعدام شدند. خميني به اين جنگ به عنوان وسيله صدور بنيادگرايي به عراق و بلعيدن اين كشور و به عنوان سرپوش و تكيه گاه سركوب در داخل به شدت نياز داشت و با شعار فتح قدس از طريق كربلا 8سال مستمر و با هزينه هاي انساني و مادي وحشتناك به آن ادامه داد. افشا در هم شكستن طلسم جنگ طلبي خميني ومجبور كردن اين رژيم به قطع جنگ يك سياست مردمي و ميهن پرستانه بود كه مجاهدين با پرداخت هزينه هاي سنگين از آن دفاع ميكردند و هيچگاه مرعوب و مسحور تبليغات و اتهامات و برچسبهاي رژيم و حاميان داخلي و بين المللي آن نشدند.
11. در صحنه بين المللي مجاهدين مدافع صلح و دوستي و همبستگي و همكاري منطقه اي و بين المللي بوده اند و خود را دشمن هيچكس, هيچ كشور و هيچ دولتي جز رژيم ضد انساني و قرون وسطايي آخوندي نميدانند در امور داخلي هيچ كشوري دخالت نمي كنند و هيچ اقدام خصمانه اي عليه هيچكس يا دولت و كشوري نمي كنند. متقابلا هيچ كشور و دولت يا طرفي هيچ اقدامي عليه مجاهدين انجام نميدهد مگر اينكه در ارتباط با رژيم آخوندي و در معامله و زد و بند با آن و به عنوان يكي از مهمترين شروط و امتيازاتي باشد كه رژيم از طرف حسابهايش در خواست كرده است. 
12. مجاهدين كه ريشه در تاريخ و جامعه ايران دارند و از اصلي ترين ثمرات مبارزات آزاديخواهانه و استقلال طلبانه مردم ايران در يكصد سال اخير هستند, به هيچ كشور و دولتي وابسته نيستند و در خدمت تامين منافع يا پيشبرد سياست هيج كشور دولت و مركزي جز منافع مردم ايران و در صدر آن آزادي و حق حاكميت مردم نيستند. پشتوانه اين استقلال حمايت همه جانبه مردم ايران و تضمين و تامين هزينه هاي مادي و انساني اين سازمان توسط آنان است. مردم ايران با پذيرش خطرات فراوان كمكهاي مالي خود را به مجاهدين ميرسانند. انواع فعاليتهاي پشت جبهه اي و رساندن انواع كمكهاي مادي و لجستيكي و اطلاعاتي و تبليغاتي به مجاهدين توسط مردم انجام ميگيرد. 
13. در شرايط اختناق مطلق سنجش ابعاد پايگاه اجتماعي جريانهاي سياسي ازطريق صندوق راي امكان پذير نيست. از قضا هدف اصلي مجاهدين از مقاومت كنار زدن مانع انتخاباات آزاد مي باشد. در چنين شرايطي ماشين تبليغاتي رژيم آخوندي نزديك به ربع قرن است كه همواره ادعا مي كند مجاهدين يك گروهك بسيار منزوي و مطرود و بدون پايگاه اجتماعي است و صدها بار مدعي نابودي تام و تمام آنان هم شده است.  ارگانهاي تبليغاتي حاميان و طرف معامله هاي رژيم هم همين تبليغات را تكرار مي كنند. 
14. در دو سال و نيم اول حاكميت رژيم خميني كه هنوز فضاي سياسي به طور كامل مسدود نشده بود به رغم همه فشارها و اقدامات محدود كننده و به رغم حمله و هجوم و ترورهاي رژيم مراسم و ميتينگ هاي مجاهدين در تهران بزرگترين در نوع خود بود كه در هر كدام از آنها صدها هزار نفر شركت ميكردند. اين درحالي بود كه رژيم انبوه چماقداران خود را براي ضرب و شتم مردم و بر هم زدن ميتينگ ها گسيل ميكرد. در يكي از اين ميتينگها در رشت كه آقاي رچوي سخنراني داشت 300هزار نفر شركت داشتند. در يك تظاهرات اعتراضي در 7ارديبهشت 60كه مادران هوادار مجاهدين در آن شركت داشتند, 150هزار نفر شركت داشتند. در كلاسهاي هفتگي تبيين جهان آقاي رجوى در دانشگاه شريف تهران 10هزار نفر با كارت شركت ميكردند و بلافاصله ويديوي و متون آن در سراسر ايران پخش ميشد كه صدها هزار بيننده داشت.
15. در اولين انتخابات مجلس بعد از انقلاب برغم همه تقلبات و با اينكه رژيم نگذاشت پاي يكي از مجاهدين به مجلس برسد, خود رژيم بيش از 500هزار راي براي كانديداي اول مجاهدين در تهران قرائـت كرد كه بلافاصله پس از آراي حزب حاكم بود. 
16. در اولين دور انتخابات رياست جمهوري در سال 1980خميني قول داده بود كه هيچ دخالتي در انتخابات نخواهد داشت, اما بعد از كانديداتوري مسعود رجوى و بعد از اينكه همه نيروهاي سياسي غير وابسته به رژيم و همه اقليتهاي قومي و مذهبي و زنان و جوانان و... حمايت يك پارچه خود را از كانديداتوري آقاي  رجوى اعلام كردند, خميني كه از نتايج انتخابات بشدت بيمناك شده بود همه قول و قرارهايش را زير پا گذاشت و با صدور يك فتوا تحت اين عنوان كه «هركس به قانون اساسي راي نداده است حق كانديدا شدن ندارد», مسعود رجوى را از دور مبارزه انتخاباتي حذف كرد
17. سرانجام در آخرين تظاهراتي كه به دعوت مجاهدين در 30خرداد60 در تهران برگزار شد, به رغم ايجادحكومت نظامي غير رسمي توسط رژيم و با وجود مخفيانه بون فراخوان تظاهرات و فاصله كمي كه اززمان فراخوان تا زمان برگزاري تظاهرات بود(فقط 48ساعت) بيش از 500هزار تن شركت كردند. اين تظاهرات كه كاملا مسالمت آميز بود به دستور صريح خميني كه همان روز از راديو پخش گرديد توسط پاسداران به رگبار بسته شد و دهها تن كشته و صدها نفرمجروح و هزاران نفر دستگير شدند كه از همان شب موج وحشيانه ترين اعدامها حتي بدون احراز هويت آغاز گرديد. از آن پس هر حركت وحتي بردن نام مجاهد با ريسك اعدام همراه بود.
18. از آن پس بيش از 120هزار تن اعدام كه بيش از 30هزار تن از آنان در تابستان 1367ظرف چند هفته قتل عام شدند كه تماما با نه گفتن به رژيم آخوندي و و فاداري به آرمان آزادي حلق آويز يا تيرباران شدند و حال آنكه اغلب آنها دوره محكوميتشان را مي گذراندند و بسياري از آنان حتي دوره محكوميتشان نيز به پايان رسيده بود و بايستي آزاد ميشدند.
19. آيا پس از اينهمه قرباني نفس بقا و ادامه حيات مجاهدين و بطريق اولي رشد و استحكام آن شاخص ريشه داري و زمينه وسيع اجتماعي آن نيست؟آيا پس از اينهمه شهيد و اسير, قرارگرفتن در جايگاه بزرگترين و جدي ترين و تهديد كننده ترين اپوزيسيون براي رژيم و قرارگرفتن در موقعيتي غير قابل قياس بلحاظ كمي و كيفي با ساير جريانهاي سياسي نشانه پايگاه وسيع رابطه زنده و گسترده جامعه و تغذيه و عضوگيري مداوم از اين پايگاه وسيع اجتماعي نيست؟ 
20. رژيم و حاميانش مدعي هستند مجاهدين مورد پذيرش مردم نيستند و جايي در بين مردم ندارند و مردم آنها را نمي خواهند و خط مشي و مبارزه شان را رد ميكنند, طي اين سي و چند سال  چرا رژيم به هيچيك از فراخوانهاي مقاومت در مورد برگزاري انتخابات آزاد تحت نظر ملل متحد پاسخ مثبت نداده است؟ اگر رژيم و اياديش صادق هستند از چه مي هراسند كه جرات نزديك شدن به انتخابات آزاد را ندارند.  اگر مجاهدين يك گروه مطرود و جدا افتاده از مردم و بدون پايگاه و پشتوانه اجتماعي است, به چه دليل اولين و آخرين حرف و شرط رژيم با همه طرف حسابهاي داخلي و بين المللي اش خصومت با مجاهدين و اعمال فشار و ايجاد و ايجاد خصومت و محروميت عليه آنهاست.
21. رفتار مجاهدين با دشمن: در تاريخ جنبشهاي آزاديخواهانه و استقلال طلبانه وقتي مهره هاي جنايتكار يا عوامل نفوذي دشمن يا خائنين و پيوستگان به صفوف دشمن به دست نيروهاي آزاديبخش مي افتند علي العموم اعدام ميشوند. صحبت از جنبشهاي افراطي و ايدئؤلوژيهاي ويرانگر نيست. صحبت از جنبشهايي است مانند مقاومت كشورهاي اروپايي عليه  فاشيسم هيتلري يا مقاومت مردم آمريكا براي استقلال از انگلستان. اما مجاهدين حتي يك نفر از افراد دشمن را اعدام نكرده اند.  هزاران تن از جاني ترين پاسداران وقتي بدست مجاهدين اسير شدند از بيشترين امكانات صنفي و رفاهي و از انساني ترين رفتار برخوردار گرديدند و بدون كمترين آزادي تحت نظر صليب سرخ بين المللي آزاد شدند. بعد از قتل عام 30هزار زنداني سياسي در تابستان 88 تمام پاسداراني كه بدست مجاهدين اسير شده بودند آزاد شدند. علاوه بر اين حتي عناصر نفوذي دشمن كه بدرون صفوف مجاهدين نفوذ كرده اند پس از لو رفتن و اعتراف به جنايات شان پس از مدتي تحقيق آزاد شده و به نزد رژيم باز گشته اند. 
22. اما عليرغم تحمل همه اين جنايت و وحشيگري و تحمل اعدام 120هزار تن از رزم آوران آزادي  و ترور بسياري از اعضا و مسئولان مقاومت در خارج كشور مجاهدين حتي يك تن از پاسداران يا نفوذيها يا خائنين را اعدام نكرده اند. بنظر نميرسد تاريخ هيچيك از اصيلترين جنبشهاي آزاديبخش وهيچيك از جريانات و احزاب سياسي چنين استانداردي از رفتار انساني و چنين درجه اي از رافت و گذشت و بردباري در باره دشمن خود به ياد بياورد.....در اثر چنين رفتاري از جانب مجاهدين و ارتش آزاديبخش بود كه بسياري از اسراي دشمن و حتي نفوذيهايي كه براي قتل و ترور اعزام شده بودندتحت تاثير اين مناسبات انساني فوق تصور وجدانشان برانگيخته شده و سرانجام به صفوف مجاهدين پيوسته اند. 
23. موقعيت بين المللي مجاهدين: هيچ رژيم ديكتاتوري به اندازه رژيم آخوندي عليه اپوزيسيون خود به حذف تمام عيار فيزيكي و سياسي و تبليغي و بين المللي كمر همت نبسته و به اندازه رژيم آخوند بودجه و هزينه و باج و خراج و انرژي و امكانات و كنيك و نيروي انساني در هريك از اين زمينه ها اختصاص نداده است. هيچ رژيمي به اندازه رژيم آخوندي در صحنه بين المللي براي طرف معامله هايش مرز سرخ و خواسته اول و آخر خود را اعمال فشار عليه اپوزيسيون قرار نداده است. در چنين شرايطي هر رژيم كشوري كه به موضعگيري مطلوب رژيم عليه مجاهدين روي مي آورد, نه تصادفي است نه تنظيم رابطه جديد با خود مجاهدين است و نه كشف و شهود جديد و ناگهاني در مورد ماهيت و مواضع مجاهدين  است بلكه مدار اين تنظيم رابطه با رژيم بسته شد است. 
24. يك نمونه از اين ماجرا افتضاح ايران گيت در سال 1985  است كه رژيم آخوندي شرط آزادي گروگانهاي آمريكايي درلبنان را دريافت سلاحهاي آمريكايي و اسراييلي و وارد كردن برچسب تروريسم عليه مجاهدين توصيف قرار داد كه از سوي دولت آمريكا نيز پذيرفته شد. اين ماجرا دو سال بعد توسط كميسيون تاور كه از سوي سناي آمريكا مامور رسيدگي به اين موضوع شده بود, افشا گرديد.
25. نمونه ديگر وارد كردن نام مجاهدين در ليست سازمانهاي تروريستي از سوي وزارتخارجه آمريكاست. يك روز پس از اين نامگذاري لس آنجلس تايمز به نقل از يك مقام عاليرتبه دولت كلينتون نوشت, هدف نامگذاري ابراز يك ژست حسن نيت به رييس جمهور جديد ايران محمد خاتمي مي باشد(لس آنجلس تايمز- 9اكتبر1997). چند سال بعد مارتين اينديك دستيار وزير خارجه آمريكا در امور خاور نزديك در زمان نامگذاري مجاهدين,  در تابستان 2002به نيوزويك گفت اين نامگذاري بخشي از سياست نزديكي دولت كلينتون به رژيم ايران بوده است.
26. اما وجدان بيدار بشريت در قبال اين معاملات سكوت نكرده و از جمله پارلمانهاي بسياري از كشورهاي اروپايي و كنگره آمريكا بارها سازمان مجاهدين خلق ايران را يك جنبش مشروع توصيف كرده اند و هرگونه برچسب تروريسم عليه مجاهدين را محكوم كرده اند. اكثريت كنگره آمريكا, اكثريت پارلمان انگلستان و ايتاليا و بلژيك و لوكزامبورك و شمار زيادي از پارلمانترها در ديگر كشورهاي اروپايي در سالهاي اخير بارها طي بيانيه هايي ضمن محكوم كردن بر چسب تروريسم عليه مجاهدين اعلام كرده اند كه مجاهدين بدليل ريشه هاي مذهبي و مردمي شان تنها پاسخ پديده شوم بنيادگرايي مي باشند. اين موضعگيريهاي مستمر در حاليست كه رژيم آخوندي با تمام قوا تلاش ميكند, با براه انداختن يك كمپين گسترده پخش اطلاعات دروغ و با به كار گرفتن كمپاني هاي گران قيمت لابي و هزينه كردن دهها ميليون دلار, از چنين موضعگيريهايي جلوگيري كند. 
27. در هر حال ما بالاخره توانستيم بي گناهي خودمان را با دلايل مستدل و منطقي در بزرگترين دادگاههاي اروپايي و آمريكايي كه وجدان بيدار بشري را نمايندگي ميكردند و از دولتهاي استعمارگرشان جدا بودند به اثبات برسانيم و هم دادگاه اصلي اروپا و هم آمريكا راي به بيگناهي مجاهدين و معرفي آن به  عنوان يك اپوزيسيون خود كفا كه فقط براي آزادي ايران دست به سلاح برده است . همچنين ارتش آزاديبخش ملي ايران را هم يك ارتش ملي كه پشت مرزهاي ايران منتظر لحظه موعود براي سرنگوني تماميت اين رژيم است عنوان كردند و به اين مهر تائيد زدند . هر چند كه دولتهاي استعماري هنوز كه هنوز است به دنبال مماشات با رژيم ايران هستند ولي دادگاههاي بين المللي ميز چيده شده آنها را با راي برائت مجاهدين بر هم زدند. 

در همين رابطه لازم است كه كتاب شوراي ملي مقاومت را كه از همه احزاب و جريانات در آن شركت دارند و به مدت 6 ماه بعد از سرنگوني رژيم آخوندي امورات را در دست ميگيرند تا يك انتخابات آزاد برگزار شود را بخوانيد . 

كتاب آشنايي با شوراي ملي مقاومت
http://www.mediafire.com/view/?i6vz2b2kzm7opvk

علاوه بر آن كتاب دشمن آيت الله ها را هم بخوانيد اين كتاب هم ما را بيشتر به شما معرفي ميكند: 

http://www.mediafire.com/download.php?g4j94k1ji6fi8ng