Saturday, August 29, 2015

تجربه يك زورآزمايي


قبل از هر صحبتي بايد يك درود، تقديمِ معلمان هموطن خودمان  بكنيم كه الحق و والانصاف يك درسِ درست و حسابي به آخوندهاي زهرخورده دادند...يعني اين قدر سفت و سخت  پاي خواسته هايشان ايستادند؛ تا اين كه آخوندها مجبور شدند واپس بتمرگند و خواستة آنها را اجابت كنند.
موسوي لاريگاني در 28مرداد 94 در مجلس ارتجاع مي گويد: « چند روزه كه اين خانم هايي كه ناموس من و شما هستند در كنار خيابون خوابيده اند بخاطر همين بحثي كه الان در آموزش و پرورش يك تعدادي از بازنشستگان رو مشغول به كار كردند»
بله وقتي يك چنين سرو صداهايي از درون مجلسِ وحوش بلند مي شود، معني اش اين است كه قضيه جدي شده و آخوندها از ترسشان مجبور شدند كه  به دست و پا بيافتند و يك تقلايي بكنند....تجربة اين زورآزمايي اين بود كه هرچي مردم بيشتر ايستادند و متحدتر شدند؛ آخوندها بيشتر وارفتند و پيچ و مهره هاشون شُل تر شد حالا، باز هم به مجلسِ وحوش آخوندي سري بزنيم و ببينيم كارِ «دل واپس!»ها و «دلآرام!» ها به كجا كشيده است: 
مهردادبذرپاش، عضو مجلس ارتجاع: « مردم از ما سوال ميكنند مجلس ايران خوابه؟ و شما هنوز موضوع برجام رو پيگيري نكرديد؟ قطعا بايد دولت موضوع مهم برجام رو نكنه خدا نكرده امروز بعد از سالهاي سال دوستان عزيز توجه بكنند اون قرارداد تركمانچاي، اونروزي كه بسته شده ننگين نبود بعد از سالها اومدند گفتند قرارداد ننگين تركمنچاي , نكنه خدا نكرده باز ما توجه نكنيم بگند قرارداد ننگين...»
بله!....اين جماعتِ دلواپس، دَم گرفته اند كه آقا اين برجامِ زهرماري يك چيزي آن طرف قرارداد تركمانچاي هست و حرفشان هم اين است كه خامنه اي در روضه خونيِ آخرش يك اما و اگري سر توافقنامه درآورده و بايد مجلسِ آخوندي هم مثلِ كنگرة آمريكا، اين توافقنامة كذايي رو بررسي كند:
آخوند رسايي در مجلس ارتجاع مي گويد:  «من حرفم اين است كه حاج آقا!  اگر اين بازي برد برد هست چرا مي ترسند از پشت تريبون مجلس مطرح بشه؟ چرا ترجمه ارائه نميشه ؟ چرا لايحه ارائه نميشه ؟ چرا كسي از مجلس حرفي نميزنه ؟ نگراني رهبري مبني بر اينكه با توافقنامه نفوذ داره صورت ميگيره چيه؟»
حالا اصلِ قضيه چيست؟!...اصلِ قضيه اين است كه كار از كار گذشته است و آن طرفي كه بايد زهر بخوره، زهر را خورده است و حالا اين زهره عبور كرده از گلوي خامنه اي، ديگر به «جام» برنمي گردد. از اينجا به بعد دعوا سرِ لحافِ ملا است و نه جامِ زهر! جماعت رفسنجاني- روحاني مي گويند كه برويم براي آويزان شدن به غرب و خوردن جامِ زهرهاي بعدي و جماعت خامنه اي  هم مي گويند كه  از اين خبرها نيست....همين ميزاني كه خورديم براي ما بس است!
حالا براي فهم بهتر، به يادداشت روزنامه كيهان خامنه اي در 27 مرداد 94 توجه كنيد:  بعید نیست نظام جمهوری اسلامی بخاطر مصالحی این «سیلی نقد» را بخاطر آن «حلوای نسیه» بپذیرد و در پرونده‌ای با آثار نسبتاً محدود با شرایط کنار بیاید و آن را لطمه جدی برای امنیت و منافع خود نبیند. حالا سؤال این است که در پرونده‌های منطقه‌ای که از یک سو با امنیت و تمامیت ارضی و عمق منطقه‌ای ما ارتباط پیدا می‌کند و دارای آثار طولانی مدت است و ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و... را شامل می‌شوند، ایران چگونه می‌تواند کنار بیاید؟.
ملاحظه مي كنيد! خودشان خيلي شفاف ميگويند؛ بابا حالا يك سيليِ نقدي تو بحثِ اتمي خورديم. ديگر قرار نيست كه اين سيلي تبديل به سيل و رگباري از مشت هاي زنجيره اي بشود! تازه هنوز حلواي نسيه اي هم در كار نيست...هرچي هست وعدة سر خرمن است. بنابراين هم تاخت و تازِ منطقه اي ادامه دارد و هم قيچيِ كاريِ باندِ رفسنجاني ...بفرماييد اين هم يك نمونه از جديدترين چشمه هايشان:
عليرضا سليمي ، مجلس ارتجاع: «امروز اين درخت تناور از جانب سه گروه مورد تاخت و تاز واقع شده است:الف - خوش باوران رفاه طلبي كه با الف باي مبارزه آشنا نيستند, هنر اينان صرفا فرش قرمز پهن كردن در زير پاي نحس بيگانه بوده است / ب - وادادگان سياسي و افراد خسته از مبارزه كه گردن خود را براي حلقه گذاري استعمار باريك كرده اند
البته ما كه تو اين آخوندها، آخوند گردنِ باريك نديديم!. همه شون از دم «كلفت گردن»  هستند / بگذريم مي بينيد كه در درون نظام، بكوب، بكوبِ.... به قول امام جمعه نمره موقت خامنه اي در تهران هرچه مشت توكلة هم بكوبين، النهايه برنده اش مردم و مقاومت خواهند بود.
برگرفته از موشكاف – سيماي آزادي
موفق باشيد - كمپين براي آزادي ايران